شاهنامه رازنماد جمشید
#شاهنامه#رازنماد#جمشید
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۸- آغاز گوشتخواری(۱)
نیاکان، تا روزگار جمشید گیاهخوار بودند و کشتن و خوردن گوشت جانداران را گناه و اهریمنی میشمردند!
تا که در رویدادی همزمان در دو سوی اَبَرسِن (زاگرس)گوشتخواری گسترش یافت! شاهنامه از گوشتخواری ایرانیان نگفته ولی اوستا (یسنا-هات۳۲):
«ازگناهکاران نامبردار، جم ویونگهان که از برای خوشنود ساختن مردمان،گوشت خوردن آموخت!»
همزمان، در میانرودان (بابل=بیور)، ضحاک پور مرداس، به فریب ابلیس، پدر را کشت و جایش نشست:
سبکمایه ضحاک بیدادگر،
بدین چاره بگرفت گاهِ پدر!
خورش ساختن از گوشت که با خونریزی و خونخواری همراه بود، تا آن هنگام، «پیروی از اهریمن» دانسته میشد، ولی با گذر زمان بهنجار شد(خوپذیر است طبع انسانی–سنایی)! به گزارش شاهنامه، آدمی چون به «خون» آموخته شد، خوی اهریمنی در نهادش میپرورد! پس، از خون ریختن بیم ندارد و دل به فرمان اهرمن گروگان میکند!
فراوان نبود آن زمان پرورش
كه كمتر بُد از كُشتنیها خورش
به خونش بپرورد برسانِ شير
بدان تا كند پادشا را دِلير
ابلیس در جامه خوالیگر جوان، گامبهگام اژیدهاک را به گوشتخواری میکشاند.
خواهیم دید!
@ShahnamehToosi
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۸- آغاز گوشتخواری(۲)
گوشتخوار شدن ضحاک گویای آن است که تازیان بابل(همزمان با آریاییان) در گذر روزگاری دراز و گام به گام، از خوردن «خاگ»(تخم مرغ) به خوردن گوشت پرندگان و آنگاه چرندگان و سرانجام گاو و گوساله میرسند!
خورش زردهی خاگ دادش نخست
بدان داشتش يك زمان تندرست
بخورد و بر او آفرین کرد سخت،
مزه یافت، خواندش ورا نیکبخت!
دگر روز چون گنبد لاژورد
برآورد و بنمود ياقوت زرد
خورشهاي كبك و تذرو سپيد
بسازيد و آمد دلي پر اميد
سديگر به مرغ و كباب بره
بياراست خوان از خورش يكسره
به روز چهارم چو بنهاد خوان
خورش كرد از پشت گاو جوان
در پی گوشتخواری، ریختن خون آدمی نیز برای چارهگری آز و نیاز روایی مییابد! سرانجام این رفتار، روی گرداندن جمشید (تباری از ایرانیان که روزگار درخشتنی را میگذراندند) از فرمان یزدان بود و در دشت سواران نیزهگزار(بابل) بوسه ابلیس بر کتف ضحاک و ماران و ریختن خون جوانان!
تا گفتار دیگر و گشودن راز مارهای ضحاک.
یاری نامهها:
۱. یسنا- هات۳۲– بند۸ – پورداوود
۲. جستار «مراحل گوشتخواری ضحّاک»- ابوالفضل خطیبی
۳. داستان ایران - فریدون جنیدی
@ShahnamehToosi
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۸- آغاز گوشتخواری(۱)
نیاکان، تا روزگار جمشید گیاهخوار بودند و کشتن و خوردن گوشت جانداران را گناه و اهریمنی میشمردند!
تا که در رویدادی همزمان در دو سوی اَبَرسِن (زاگرس)گوشتخواری گسترش یافت! شاهنامه از گوشتخواری ایرانیان نگفته ولی اوستا (یسنا-هات۳۲):
«ازگناهکاران نامبردار، جم ویونگهان که از برای خوشنود ساختن مردمان،گوشت خوردن آموخت!»
همزمان، در میانرودان (بابل=بیور)، ضحاک پور مرداس، به فریب ابلیس، پدر را کشت و جایش نشست:
سبکمایه ضحاک بیدادگر،
بدین چاره بگرفت گاهِ پدر!
خورش ساختن از گوشت که با خونریزی و خونخواری همراه بود، تا آن هنگام، «پیروی از اهریمن» دانسته میشد، ولی با گذر زمان بهنجار شد(خوپذیر است طبع انسانی–سنایی)! به گزارش شاهنامه، آدمی چون به «خون» آموخته شد، خوی اهریمنی در نهادش میپرورد! پس، از خون ریختن بیم ندارد و دل به فرمان اهرمن گروگان میکند!
فراوان نبود آن زمان پرورش
كه كمتر بُد از كُشتنیها خورش
به خونش بپرورد برسانِ شير
بدان تا كند پادشا را دِلير
ابلیس در جامه خوالیگر جوان، گامبهگام اژیدهاک را به گوشتخواری میکشاند.
خواهیم دید!
@ShahnamehToosi
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۸- آغاز گوشتخواری(۲)
گوشتخوار شدن ضحاک گویای آن است که تازیان بابل(همزمان با آریاییان) در گذر روزگاری دراز و گام به گام، از خوردن «خاگ»(تخم مرغ) به خوردن گوشت پرندگان و آنگاه چرندگان و سرانجام گاو و گوساله میرسند!
خورش زردهی خاگ دادش نخست
بدان داشتش يك زمان تندرست
بخورد و بر او آفرین کرد سخت،
مزه یافت، خواندش ورا نیکبخت!
دگر روز چون گنبد لاژورد
برآورد و بنمود ياقوت زرد
خورشهاي كبك و تذرو سپيد
بسازيد و آمد دلي پر اميد
سديگر به مرغ و كباب بره
بياراست خوان از خورش يكسره
به روز چهارم چو بنهاد خوان
خورش كرد از پشت گاو جوان
در پی گوشتخواری، ریختن خون آدمی نیز برای چارهگری آز و نیاز روایی مییابد! سرانجام این رفتار، روی گرداندن جمشید (تباری از ایرانیان که روزگار درخشتنی را میگذراندند) از فرمان یزدان بود و در دشت سواران نیزهگزار(بابل) بوسه ابلیس بر کتف ضحاک و ماران و ریختن خون جوانان!
تا گفتار دیگر و گشودن راز مارهای ضحاک.
یاری نامهها:
۱. یسنا- هات۳۲– بند۸ – پورداوود
۲. جستار «مراحل گوشتخواری ضحّاک»- ابوالفضل خطیبی
۳. داستان ایران - فریدون جنیدی
@ShahnamehToosi
۲.۷k
۰۸ بهمن ۱۴۰۰