زنگ زدم خونه خواهرم،بچه خواهرم گوشی روبرداشت
زنگ زدم خونه خواهرم،بچه خواهرم گوشی روبرداشت
گفتم : سلام،بگومامانت صحبت کنه
گفت : نمیشه،داله گلیه می تونه
گفتم : بابات کجاست؟
گفت : دم دله،داله با آقا پلیسه صحبت می تونه
گفتم : داداش حامد کو؟
گفت : اونم لفته بیمالستانالو بگلده
درحالی که داشتم ازشدت نگرانی سکته می کردم،
بلندگفتم : مگه چی شده؟
گفت : من گم شدم
گفتم : مگه الان کجایی؟
گفت : زیل تخت
تف تو رووحت بچه
😐 😂
گفتم : سلام،بگومامانت صحبت کنه
گفت : نمیشه،داله گلیه می تونه
گفتم : بابات کجاست؟
گفت : دم دله،داله با آقا پلیسه صحبت می تونه
گفتم : داداش حامد کو؟
گفت : اونم لفته بیمالستانالو بگلده
درحالی که داشتم ازشدت نگرانی سکته می کردم،
بلندگفتم : مگه چی شده؟
گفت : من گم شدم
گفتم : مگه الان کجایی؟
گفت : زیل تخت
تف تو رووحت بچه
😐 😂
۷.۰k
۰۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.