تا حالا یه کتابو چند مرتبه خوندی
تا حالا یه کتابو چند مرتبه خوندی
بعد موضوع کتاب عوض شده بود
یعنی ببخشی عوض میشه
بی فایدس بخشش آدم های که جز هرزگی چیزی نمیفهمن
شما ذهنت پر شده از تن دادن به هرزگی
شما خودتو جر نده ما به مقصد میرسیم
راستی نگفتی جز هرزگی دیگه چیکار کردی
میدونی چیه من بدمخیلی بدم تو خوبی خیلی من معذرت میخوام
آرزو مرگتو ندارم فقط دیگه نمیشناسمت
فقط یه کلمه من استفادمو از تو بردم خودت خواستی اندازه تمام عمرم لذتمو بردم آغوش و تن نداشته چند سالرو از تو گرفتم واسم کافیه
بهم نشون دادن مقابل هرزگی باید هرزه بود شدم مثل خودت چون خودت خواستی ... فقط یه روزیو من الان میبینم مثل سگ له له داشتن منو پارس کنی ... اون لحظس که توف بندازم تو صورتت .
فقط میتونم بگم از صمیم قبل خوشحالم برای اشک های که جلوم مثل سگ زار زدی گفتی برگرد
چقدر خوب میشود گاهی اوقات دیگران زار بزنند و از خوشحالی بال پرواز در بیاوری
راستی بنظر خودت کسی هرزگی را با تو تا آخر ادامه میدهد
خوشحالم به اشک های تو
به خیال پردازی با رویای من کاملا خوشحالم
چون تمام تاوان گذشته مرا با هرزگی امثال تو خودت پس میدی
چقدر هرزگی بهت می آید زبانت برای دیگری و تن دادنت به دیگران
میخوام دنیارا بچرخانم دور خودم و تو
میخوام زندگی را بر تو سیاه تر کنم
مخاطب ک ن
هرزه گذشته زندگی من از صمیم قلب برایت ارزوی هرزگی دارم
راستی یه موضوع دل خراش تر
پدر مادرت کجا زندگی میکنند
میخوام تمام شهر بفهمند هرزه زندگی من بی نام و نشان بود
حال نوبت مَن است
چقدر بده هرزگی و بی هویتی
این حق من است امیدوارم سیاه ترین رنگ دنیا زندگیه تو باشد
بعد موضوع کتاب عوض شده بود
یعنی ببخشی عوض میشه
بی فایدس بخشش آدم های که جز هرزگی چیزی نمیفهمن
شما ذهنت پر شده از تن دادن به هرزگی
شما خودتو جر نده ما به مقصد میرسیم
راستی نگفتی جز هرزگی دیگه چیکار کردی
میدونی چیه من بدمخیلی بدم تو خوبی خیلی من معذرت میخوام
آرزو مرگتو ندارم فقط دیگه نمیشناسمت
فقط یه کلمه من استفادمو از تو بردم خودت خواستی اندازه تمام عمرم لذتمو بردم آغوش و تن نداشته چند سالرو از تو گرفتم واسم کافیه
بهم نشون دادن مقابل هرزگی باید هرزه بود شدم مثل خودت چون خودت خواستی ... فقط یه روزیو من الان میبینم مثل سگ له له داشتن منو پارس کنی ... اون لحظس که توف بندازم تو صورتت .
فقط میتونم بگم از صمیم قبل خوشحالم برای اشک های که جلوم مثل سگ زار زدی گفتی برگرد
چقدر خوب میشود گاهی اوقات دیگران زار بزنند و از خوشحالی بال پرواز در بیاوری
راستی بنظر خودت کسی هرزگی را با تو تا آخر ادامه میدهد
خوشحالم به اشک های تو
به خیال پردازی با رویای من کاملا خوشحالم
چون تمام تاوان گذشته مرا با هرزگی امثال تو خودت پس میدی
چقدر هرزگی بهت می آید زبانت برای دیگری و تن دادنت به دیگران
میخوام دنیارا بچرخانم دور خودم و تو
میخوام زندگی را بر تو سیاه تر کنم
مخاطب ک ن
هرزه گذشته زندگی من از صمیم قلب برایت ارزوی هرزگی دارم
راستی یه موضوع دل خراش تر
پدر مادرت کجا زندگی میکنند
میخوام تمام شهر بفهمند هرزه زندگی من بی نام و نشان بود
حال نوبت مَن است
چقدر بده هرزگی و بی هویتی
این حق من است امیدوارم سیاه ترین رنگ دنیا زندگیه تو باشد
۴.۷k
۰۷ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.