سو قصدی که جان سالم بدر بردم
این بار دوم یا سومی بود که سوار این تاکسی شدم از تلفنهایی که به این مرد زده میشد معلوم بود یکی از چماق بدستان شهرداری است که پیمانکاران کم کار را که پول جلو گرفته اند را تهدید می کند !!! در سر راه یک دویست و شش داشت دور خودش میچرخید من عقب نشسته بودم راننده به جایی اینکه ترمز کند گازش را گرفت و خواست از کنارش رد شود در حالیکه از صد متری معلوم بود دویست و شش دارد دور خودش به علت نامعلومی می چرخد درست زد به در عقب!!! جایی که من نشسته بودم من دستهایم را گرفتم به سقف ماشین !!! تا به سرم آسیبی نرسد ساعت نه صبح در محضر پویا نظری که سال اول بود داشتم به سال سومی ادبیات درس می دادم پویا نام خودش را یکی از انصرافی ها تغییر داده بود که نفهمم که سر کلاس من می آید !!! حدود نه صبح سه هواپیما جنگی حریم هوایی هنرستان پزشک نیا را شکستند و برای اینکه رفتارشان آزار دهنده تر باشد دو هواپیما جنگی از هواپیمای وسطی سوخت گیری کردند و گمان می کنم تمامی همکارانم در پزشک نیا آن سوخت گیری جت های جنگنده را یادشان باشد بعد شما توقع دارید اصول گرایان دشمن اسراییل باشند؟؟؟
۳۶۸
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.