𝓘 𝓦𝓲𝓼𝓱 𝓝𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓕𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓣𝓸 𝓕𝓵𝔂🕊💚🪁
𝓘 𝓦𝓲𝓼𝓱 𝓝𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓕𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓣𝓸 𝓕𝓵𝔂🕊💚🪁
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁸
جونگکوک تازه فهمید اون کسی که نابی بهش بدنش رو تقدیم کرد مردای کثیف نبودن اوم آدم عشقش بود !
جونگ کی : نابیا تو چه غلطی کردی؟
_________________________________________________________
نابی سرش رو از روی شرمساری انداخت پایین ...جونگ کی دستش رو بالا اورد تا یک سیلی به دختر بزند اما جونگکوک دستش رو گرفت و گفت :تو حق نداری فقط بخاطر اینکه بدنش رو داد به عزیز دلش سرزنشش کنی !
جونگ کی : خواهر خودمه بهتر از تو میدونم باهاش چجوری برخورد کنم .
جونگکوک :جناب سونگ خواهر شما عضو آلن فمیلی شده ...اون برای من کار میکنه و از این به بعد فقط من حق دارم بهش یک سیلی محکم بزنم !
جونگ کی : به تو هیچ ربطی نداره جئون .
جونگکوک بیشتر دستان جونگکی رو فشرد و گفت :این بچه ماله منه !
جونگکی ابرویی بالا انداخت و خواست چیزی بگه اما یونجون با عجله اومد داخل و گفت :هیونگ ...مردم بر علیه شرکت دی اف اقدام قانونی کردن !
جونگکوک : یعنی ازشون شکایت کردن ؟
یونجون همچنان که نفس نفس میزد سرش رو به نشانه تایید تکون داد !
جونگکوک یقه پیژامش رو مرتب میکنه و خون گوشه لبش رو پاک ...و همراه با جونگ کی به سمت تلوزیون میره تا دقیقا از اوضاع فعلی مطلع بشه .
نابی هم جعبه کمک های اولیه رو برد تا دو مرد کله پوک رو به روش رو تیمار کنه !
بعد از اینکه چسب زخم آخر رو بر پیشانی برادرش زد رفت سراغ جونگکوک ...
این فرصت خوبی برای جئون بود تا از تک تک اجزای صورت دختر فیض ببرد :)
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁸
جونگکوک تازه فهمید اون کسی که نابی بهش بدنش رو تقدیم کرد مردای کثیف نبودن اوم آدم عشقش بود !
جونگ کی : نابیا تو چه غلطی کردی؟
_________________________________________________________
نابی سرش رو از روی شرمساری انداخت پایین ...جونگ کی دستش رو بالا اورد تا یک سیلی به دختر بزند اما جونگکوک دستش رو گرفت و گفت :تو حق نداری فقط بخاطر اینکه بدنش رو داد به عزیز دلش سرزنشش کنی !
جونگ کی : خواهر خودمه بهتر از تو میدونم باهاش چجوری برخورد کنم .
جونگکوک :جناب سونگ خواهر شما عضو آلن فمیلی شده ...اون برای من کار میکنه و از این به بعد فقط من حق دارم بهش یک سیلی محکم بزنم !
جونگ کی : به تو هیچ ربطی نداره جئون .
جونگکوک بیشتر دستان جونگکی رو فشرد و گفت :این بچه ماله منه !
جونگکی ابرویی بالا انداخت و خواست چیزی بگه اما یونجون با عجله اومد داخل و گفت :هیونگ ...مردم بر علیه شرکت دی اف اقدام قانونی کردن !
جونگکوک : یعنی ازشون شکایت کردن ؟
یونجون همچنان که نفس نفس میزد سرش رو به نشانه تایید تکون داد !
جونگکوک یقه پیژامش رو مرتب میکنه و خون گوشه لبش رو پاک ...و همراه با جونگ کی به سمت تلوزیون میره تا دقیقا از اوضاع فعلی مطلع بشه .
نابی هم جعبه کمک های اولیه رو برد تا دو مرد کله پوک رو به روش رو تیمار کنه !
بعد از اینکه چسب زخم آخر رو بر پیشانی برادرش زد رفت سراغ جونگکوک ...
این فرصت خوبی برای جئون بود تا از تک تک اجزای صورت دختر فیض ببرد :)
۲.۸k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.