با نگاهت نوشانده ایی
با نگاهت نوشانده ایی
شوکرانِ عشق
را در جان خسته ام
و ریشه دوانده
در رگان پر از التهاب احساسم
اما پادزهر این
عشق سوزان را
به لب هایت سپرده ایی؛
بیا ای
نوشداروی دردم
و از آغوش و اعماق سینه ام
بزُدا ریشه های غم را
سرمستم کن
از بوسه های داغ لب هایت
جان بیفزا و
تداوم ببخش
ابدیت بودنت را در شاه نشین قلبم...!!
شوکرانِ عشق
را در جان خسته ام
و ریشه دوانده
در رگان پر از التهاب احساسم
اما پادزهر این
عشق سوزان را
به لب هایت سپرده ایی؛
بیا ای
نوشداروی دردم
و از آغوش و اعماق سینه ام
بزُدا ریشه های غم را
سرمستم کن
از بوسه های داغ لب هایت
جان بیفزا و
تداوم ببخش
ابدیت بودنت را در شاه نشین قلبم...!!
۸.۲k
۰۶ دی ۱۴۰۲