گفتـی سیب ...
گفتـی سیب ...
و لبانت برای لبخندی گشوده شد
چیک چیک !
اولین تصویر
در روحم
تصویر میوه ممنوعه ای بود که از میان
لبان به سرخی سیبت
خارج شد!
من نه فرشته ام
و نه شیطان...
من آدمی هستم که
می فهمم لبخندت بهشتی از سیب به پا خواهد کرد
پس می خندم که بگویم : سیب !!
لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم ای خانه ات آباد بگو سیب...
و لبانت برای لبخندی گشوده شد
چیک چیک !
اولین تصویر
در روحم
تصویر میوه ممنوعه ای بود که از میان
لبان به سرخی سیبت
خارج شد!
من نه فرشته ام
و نه شیطان...
من آدمی هستم که
می فهمم لبخندت بهشتی از سیب به پا خواهد کرد
پس می خندم که بگویم : سیب !!
لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم ای خانه ات آباد بگو سیب...
۱.۴k
۳۰ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.