نجوای عشق پارت ۸۰
دوباره چرخوندن و باز هم تهیونگ از جونگ کوک تهیونگ:جرئت یا حقیقت کوک:جرئت تهیونگ:همین الان به نایکا بگو با من ازدواج میکنی من:😅 کوک:😥 تهیونگ:بگو جونگ کوک برگشت طرفم و دستمو گرفت کوک:هوففف عشقم با من ازدواج میکنی بعد سرمو تکون دادم که یعنی آره من:آره کوک:عررررر تهیونگ:مبارک باشه کوک:😄 من:😂 کوک:عشقم خیلی خوشحال شدم واقعا گفتی آره من:آره چرا قبول نکنم بعد گرفت بغلم کرد بعد چند دقیقه رزی و تهیونگ رفتن ظرفا مونده بود رفتم طرفارو شستم داشتم ظرفارو میشستم که جونگ کوک اومد سمتم و دستشو دور شیکمم حلقه کرد و سرشو گذاشت رو شونم کوک:کمکم نمیخوای من:نه آخراشه کوک:خیله خوب سرشو برد تو موهام بعد صورتمو برگردوندم و بهش نگاه کردم بعد همونجوری که تو بغلش بودم صورتشو نزدیک لبام کرد و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد بعد جدا شد بعد شستن طرفارو ادامه دادم بعد تموم شد برگشتم طرف جونگ کوک دستمو دور گردنش حلقه کردم اونم دستاشو دور کمرم حلقه کرد بعد اومد نزدیک لبام شه که زنگ در خونه رو زدن کوک:ای 😐 من:😂 برو ببین کیه رفت در و باز کرد دید تهیونگ کوک:بله تهیونگ:گوشیه رزی اینجا جا مونده کوک:الان میارم بعد اوند تو من:چیزی جا گذاشته کوک:آره رزی گوشیشو جا گذاشته بعد رفتم دیدم گوشیش رو مبل رفتم گوشیشو آوردم دادم به جونگ کوک جونگ کوکم داد بهش بعد اومد کوک:انقدر بدم میاد وقتی میخوام لباتو رو ببوسم یکی میاد یا یکی زنگ میزنه یا گوشیم زنگ میخوره😑 بعد سرشو برگردوند رفتم و لبامو گذاشتم رو لباشو لباشو یه مک کوچولو زدم بعد جدا شدم من:حرص نخور عشقم ولی بعدش یا من یا خودت کاملش میکنی کوک:اما این که کامل نبود بعد کمرم گرفت نزدیک خودش کرد دستشو گذاشت رو گردنم و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزدو میخورد دستشو آورد پایین و دور کمرم حلقه کرد منم دستمو دور گردنش حلقه کردم همینجوری لبامو مک میزد د میخورد و گاز میگرفت بعد بردتم عقب همونجوری بردم عقب و نزدیک دیوارم کرد وحشیانه لبا همدیگرو میخوردیم و گاز میگرفتیم انقدر عادت کرده بودیم که وقتی گاز میگرفت هیچ دردی نداشتم و هیچ نفسم نمیگرفت همینطور خودش بعد جدا شد
۱۲۲.۶k
۲۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.