جرقه عشق پارت ۱۷
از زبون خودم
دکتر اومد تو اتاق دکتر:خوب خانوم من:اسمم کیم سوفیا دکتر:شما تا آخر این هفته تو بیمارستان هستید و اینکه زیاد از موچ دستتون کار نکشید چون بدتر میشه اومد معاینم کرد دکتر اومده بود تو صورتم (بیا تو حلقم دیگه😐😂😂جونگ کوک تو چه حالیه) بعد رفت کوک:چرا انقدر اومد تو صورتت حالا 😐 من:نمیدونم ولش کن حالا جونگ کوک میخوام بشینم بعد کمکم کرد تا بشینم بعد جونگ کوک یکم اومد جلو و بعد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد بعد جدا شد
یک هفته بعد
از بیمارستان مرخص شدم و جونگ کوک بردم خونه و گذاشتم رو مبل خوابوندم بعد جونگ کوک رفت لباسشو عوض کرد و اومد پیشم منم نشستم گوشه سرم زخم بود بعد جونگ کوک رفت پنب و بتادینو آورد با چسب زخم بعد زد روش من:آیییی کوک:تحمل کن یکم میسوزه من:باشه پمادو زد و بعد چسب زخمم زد کوک:خوبی درد نداری عشقم من:نه ندارم موچ دستم ازیت میکنه و میخواره چیکار کنم(خیلی حس بدیه تجربش نکردم ولی اگه بخواره😐😂😂🤣🤣) بعد دستمو باز کرد آخی باد خورد من به جای دستم خفه شدم کوک:ولی بعد باید ببندیش من:آییی دستم کبود بود کوک:الهی من بمیرم دستت من:یااااخدا نکنه عزیزم کوک:دستت کبوده دست خوشگلت من:این خوب میشه همینجوری نمیمونه که کوک:میدونم دستتو بده من:کاری نکنیا کوک:نه کاری نداره من:ولی نمی تونم حرکتش بدم که کوک:آه راست میگی بعد بیشتر اومد جلو و یواش دستمو گرفت خیلی یواش همون یواششم درد میگرفت من:آی آی یواش کوک:فقط میگیرمش بعد دستمو گذاشت تو دستش و دستمو میمالید دردش افتاد بعد دید من دارم درد میکشم دستشو آورد سمت چونم و چونمو داد بالا بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و بعد جدا شد کوک:من فقط اون جکسونو پیدا کنم میدونم باهاش چیکار کنم نگاه کن طور و به چه روزی انداخته حتی نمی تونم دستشو بگیرم من:ولی یکی از دستام هنوز سالمه کوک:من هردوتاشو سالم میخوام از این به بعد اکه حتی یه خط روت بیوفته من اون کسی که مقصررو جد و آبادشو میارم جلو چشش من:انقدر به فکرمی کوک:من نه تنها به فکرتم ولی حاضرم بخاطرت جونمم فدا کنم من:ولی دوست ندارم کسی که دوسش دارمو از دست بدم نمیخوام تو باید پیشم بمونی هیچ جایم نمیری کوک:من پیشت تا آخر عمر میمونم و هیچ جا نمیرم بعد گرفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد و گردنمو میبوسید و گونمم همینطور منم گونشو میبوسیدم بعد سرمو از تو بغلش آوردم بیرون ولی هنوز تو بغلش بودم دستموانداختم ولی دستا جونگ کوک هنوز دور کمرم بود و سفت گرفته بودم بعد دماغشو چسبوند به دماغم بعد گونمو میبوسید و منم میخندیدم اونم همینطور گونمو پشت سرهم میبوسید
دکتر اومد تو اتاق دکتر:خوب خانوم من:اسمم کیم سوفیا دکتر:شما تا آخر این هفته تو بیمارستان هستید و اینکه زیاد از موچ دستتون کار نکشید چون بدتر میشه اومد معاینم کرد دکتر اومده بود تو صورتم (بیا تو حلقم دیگه😐😂😂جونگ کوک تو چه حالیه) بعد رفت کوک:چرا انقدر اومد تو صورتت حالا 😐 من:نمیدونم ولش کن حالا جونگ کوک میخوام بشینم بعد کمکم کرد تا بشینم بعد جونگ کوک یکم اومد جلو و بعد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد بعد جدا شد
یک هفته بعد
از بیمارستان مرخص شدم و جونگ کوک بردم خونه و گذاشتم رو مبل خوابوندم بعد جونگ کوک رفت لباسشو عوض کرد و اومد پیشم منم نشستم گوشه سرم زخم بود بعد جونگ کوک رفت پنب و بتادینو آورد با چسب زخم بعد زد روش من:آیییی کوک:تحمل کن یکم میسوزه من:باشه پمادو زد و بعد چسب زخمم زد کوک:خوبی درد نداری عشقم من:نه ندارم موچ دستم ازیت میکنه و میخواره چیکار کنم(خیلی حس بدیه تجربش نکردم ولی اگه بخواره😐😂😂🤣🤣) بعد دستمو باز کرد آخی باد خورد من به جای دستم خفه شدم کوک:ولی بعد باید ببندیش من:آییی دستم کبود بود کوک:الهی من بمیرم دستت من:یااااخدا نکنه عزیزم کوک:دستت کبوده دست خوشگلت من:این خوب میشه همینجوری نمیمونه که کوک:میدونم دستتو بده من:کاری نکنیا کوک:نه کاری نداره من:ولی نمی تونم حرکتش بدم که کوک:آه راست میگی بعد بیشتر اومد جلو و یواش دستمو گرفت خیلی یواش همون یواششم درد میگرفت من:آی آی یواش کوک:فقط میگیرمش بعد دستمو گذاشت تو دستش و دستمو میمالید دردش افتاد بعد دید من دارم درد میکشم دستشو آورد سمت چونم و چونمو داد بالا بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و بعد جدا شد کوک:من فقط اون جکسونو پیدا کنم میدونم باهاش چیکار کنم نگاه کن طور و به چه روزی انداخته حتی نمی تونم دستشو بگیرم من:ولی یکی از دستام هنوز سالمه کوک:من هردوتاشو سالم میخوام از این به بعد اکه حتی یه خط روت بیوفته من اون کسی که مقصررو جد و آبادشو میارم جلو چشش من:انقدر به فکرمی کوک:من نه تنها به فکرتم ولی حاضرم بخاطرت جونمم فدا کنم من:ولی دوست ندارم کسی که دوسش دارمو از دست بدم نمیخوام تو باید پیشم بمونی هیچ جایم نمیری کوک:من پیشت تا آخر عمر میمونم و هیچ جا نمیرم بعد گرفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد و گردنمو میبوسید و گونمم همینطور منم گونشو میبوسیدم بعد سرمو از تو بغلش آوردم بیرون ولی هنوز تو بغلش بودم دستموانداختم ولی دستا جونگ کوک هنوز دور کمرم بود و سفت گرفته بودم بعد دماغشو چسبوند به دماغم بعد گونمو میبوسید و منم میخندیدم اونم همینطور گونمو پشت سرهم میبوسید
۱۹.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.