اولش به قسمت اعتقادی نداشتم؛هرکسی حرف قسمت میزد یه پوزخند
اولش به قسمت اعتقادی نداشتم؛هرکسی حرف قسمت میزد یه پوزخند ویه بروبابا نصیبش میکردم
تا اینکه بعداون همه رفاقت وکلی رویاوارزو واسه ایندمون ؛زدودست سرنوشت یجوری واسه ما قصه نوشت که توقصه مون یه ازدواج اجباری رقم خورد؛بعددوسال ازش دورشدم براهمیشه؛اما همون قسمت دوباره روی یه خط قرارمون داد؛والان نزدیک سه سال میشه که همه جای زندگیم هست ولی هیج جا نیست؛نمیشه دست من نیست یه جریاناتی بوجودمیادکه نمیشه؛بقول شهرزاداگه به هردری زدی ونشدلابدقسمت خرافه نیست.
الان سخت به قسمت معتقدم
وراضی به رضای خدا
تا اینکه بعداون همه رفاقت وکلی رویاوارزو واسه ایندمون ؛زدودست سرنوشت یجوری واسه ما قصه نوشت که توقصه مون یه ازدواج اجباری رقم خورد؛بعددوسال ازش دورشدم براهمیشه؛اما همون قسمت دوباره روی یه خط قرارمون داد؛والان نزدیک سه سال میشه که همه جای زندگیم هست ولی هیج جا نیست؛نمیشه دست من نیست یه جریاناتی بوجودمیادکه نمیشه؛بقول شهرزاداگه به هردری زدی ونشدلابدقسمت خرافه نیست.
الان سخت به قسمت معتقدم
وراضی به رضای خدا
۴۵۱
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.