کودک شیشه پاک کن میان ماشین ها میچرخید، با دستمالی چرکی.
کودک شیشه پاک کن میان ماشینها میچرخید، با دستمالی چرکی. به بهانهی پاک کردن شیشهها، اما هیچ کس او را نمی دید.
هیچ کس سکهای به کاسهاش نمی انداخت...
یک روز راننده اتوبوس بی حواسی جانش را گرفت و خیابان به ناگهان کفاره باران شد از اسکناسهای بی حاصل!
اما دیگر خیلی دیر بود، خیلـــــــــی...
" چه تلـــــــــخ است فقـــــــــر "
@iran31kh
هیچ کس سکهای به کاسهاش نمی انداخت...
یک روز راننده اتوبوس بی حواسی جانش را گرفت و خیابان به ناگهان کفاره باران شد از اسکناسهای بی حاصل!
اما دیگر خیلی دیر بود، خیلـــــــــی...
" چه تلـــــــــخ است فقـــــــــر "
@iran31kh
۶۵۳
۲۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.