نمیشناسمش
نمیشناسمش
پارت ۵
یهو لباسامو عوض میکردم که اون مرده که اسمش تهیونگ بود اومد داخل که من با لباسای زیر دید که منن خیلییییییییی خجالت کشیدم
(ویو تهیونگ)
رفتم ببینم ا/ت چیکار میکنه رفتم درو باز کردم که دیدم لخته خیلیی قرمز شده بود و منم خجالت کشیدم ولی خیلیی تحریک شده بودم ولی نباید اون کارو انجام میدادم
+برووو بیروننننن
_ب..بخشید..
(رفت بیرون)
(ویو ا/ت)
لباسارو پوشیدم و بعد رفتم جلوی آینه وایسادم که دیدم خیلی باز بود و خیلیییی به من میومد که یهو در رو یکی زد
+بفرمایید
_تموم کردی؟
+ب..بله
درو باز کرد اومد تو
(ویو تهیونگ)
درو باز کردم رفتم تو از سر تا پا بهش نگاه کردم خیلیییییی جذاب شده بود و خیلییییی خوشگل
_بیا بیرون
+چ..چراا
_مگه باید بهت حساب بدم؟
+ل..لطفاا بزار...ارین من برم
_چمچین چیزی نمیشه خودتم میدونی؟!
_حالا بیا بریم
+چ.....چشم
رفتیم پایین که یه عمات بزرگگگگگگگگگ و خوشگل بود که رفتیم سر میز ناهار حوری که تقریبا ۲۳ متر بود نشستیم که گفت
_بخورر
+چراا همچین کاری میکنی تو مگه مافیا نیستی تو مگه باید منو شکنجه ندی تو مگه باید منو نکشی پس چرا به من لباس و غذا میدی و با من مهربان رفتار میکنی؟
_امممم خبب اولن من مافیا هستم دومن اگه بخای هم شکنجت میدم هم میکشمت حالا غذاتو بخور و کاری نداشته باش
+باشه
پارت ۵
یهو لباسامو عوض میکردم که اون مرده که اسمش تهیونگ بود اومد داخل که من با لباسای زیر دید که منن خیلییییییییی خجالت کشیدم
(ویو تهیونگ)
رفتم ببینم ا/ت چیکار میکنه رفتم درو باز کردم که دیدم لخته خیلیی قرمز شده بود و منم خجالت کشیدم ولی خیلیی تحریک شده بودم ولی نباید اون کارو انجام میدادم
+برووو بیروننننن
_ب..بخشید..
(رفت بیرون)
(ویو ا/ت)
لباسارو پوشیدم و بعد رفتم جلوی آینه وایسادم که دیدم خیلی باز بود و خیلیییی به من میومد که یهو در رو یکی زد
+بفرمایید
_تموم کردی؟
+ب..بله
درو باز کرد اومد تو
(ویو تهیونگ)
درو باز کردم رفتم تو از سر تا پا بهش نگاه کردم خیلیییییی جذاب شده بود و خیلییییی خوشگل
_بیا بیرون
+چ..چراا
_مگه باید بهت حساب بدم؟
+ل..لطفاا بزار...ارین من برم
_چمچین چیزی نمیشه خودتم میدونی؟!
_حالا بیا بریم
+چ.....چشم
رفتیم پایین که یه عمات بزرگگگگگگگگگ و خوشگل بود که رفتیم سر میز ناهار حوری که تقریبا ۲۳ متر بود نشستیم که گفت
_بخورر
+چراا همچین کاری میکنی تو مگه مافیا نیستی تو مگه باید منو شکنجه ندی تو مگه باید منو نکشی پس چرا به من لباس و غذا میدی و با من مهربان رفتار میکنی؟
_امممم خبب اولن من مافیا هستم دومن اگه بخای هم شکنجت میدم هم میکشمت حالا غذاتو بخور و کاری نداشته باش
+باشه
۳۰۱
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.