رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۱۳
از زبون جونگ کوک
از خواب بیدارشدم دیدم گائول نیست من:یعنی برگشت خونش بهش زنگ زدم و جواب داد گائول:بله جونگ کوکم کوک:تو کجا رفتی گائول:صبح دیدم خوابیدی بیدارت نکردم اومدم خونم من:نمیشد حداقل بدون خداحافظی نری گائول:عزیزم خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم من:باشه اشگال نداره اما دفعه ی دیگه بدون من نریا گائول:باشه جونگ کوک بلخره تونستم به آبجیم بگم من:گفتی گائول:داشتم لو میرفتم که گفتم من:خواهرت چیکار کرد گائول:نابود شد😂 وقتی بهش گفتم من و تو باهم رابطه دارم منفجر شد من:خوب کردی گفتی گائول:میخوام بهش بگم من میخوام اینجا بمونم برای همیشه و میخوام با تو باشم من:تو میتونی بگی گائول:تا شب منتظر باش من:باشه هر وقت خواستی زنگ بزن گائول:باشه خداحافظ من:خداحافظ گائول گائول:جونم دستمو گذاشتم جلو دهنم و گفتم من:دوست دارم گائول:منم دوست دارم من:من بیشتر گائول:من خیلی بیشتر من:خیله خوب خداحافظ گائول:خداحافظ یدونه بوسم فرستادم گائول:بوس فرستادی من:آره ولی ولت نمیکنما بهت پیام میدم گائول:باشه😂 پیام بده راحت باش من:خداحافظ اول تو قطع کن گائول:نه اول تو من:نه اول گائول:نه دیگه اول تو من:هر دو باهم قطع میکنیم ۳ ۲ ۱ قطع کردیم
از زبون خودم
رفتم پیشه رویا و میخواستم بهش بگم من:خواهر جونم خواهری (یکم ناز کنیم بلکه بگه باشه😳😂😂) رویا:چیه چرا امروز آجی آجی میکنی من:میخوام یه چیزی بهت بگم آجی جون رویا:بگو من:الان که من با جونگ کوکم نمی تونم ولش کنم میشه من همینجا بمونم تو رو خدا تو رو خدا خواهش میکنم لطفا لطفا بزار بمونم جون من جون من رویا:خیله خوب من:میزاری رویا:باید از مامان بابا اجازتو بگیرم من:واییی مرسی خواهری بعد گرفتم لپاشو بوسیدم رویا:عه نکن😒 من:بی احساس😐 بعد پاشدم رفتم بیرون از خوشحالی میخواستم داد بزنم من:💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼 💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼 این کیه این کیه زبون اسپانیایی عا عا عا😂😂🤣🤣🤣(بریم تو فاز آهنگ نانای اصغر وصغرا نانای اکبر و کبری نانای نانای😂) میخواستم از تو خیابون رد میشدم انگار خوشحال بودم متوجه ماشینی که داشت میومد نشدم و ماشین زد بهم (اووووو😓)
از زبون جونگ کوک
تا چند دقیقه فقط برا گائول پیام میدادم اما اون هیچ جوابی نمیداد تا صبح بعدشم هیچ خبری ازش نشد که گوشیم زنگ خورد من:بله گفت من خواهر گائولم من:آه گائول پیشت نیسن خواهر گائول:جونگ کوک گائول تصادف کرده😭😭😭😭😭😭😭 من:چ چ چ چ چی تصادف کی کجا چرا الان داری به من میگی خواهر گائول:شمارتو تو گوشیش پیدا کردم دیروز تصادف کرده الان بیمارستانیم و خودتو برسون اون اون من:بگو خواهر گائول:دکتر گفت رفته تو کما من:ک ک ک کما قطع کردم و با سرعت
از خواب بیدارشدم دیدم گائول نیست من:یعنی برگشت خونش بهش زنگ زدم و جواب داد گائول:بله جونگ کوکم کوک:تو کجا رفتی گائول:صبح دیدم خوابیدی بیدارت نکردم اومدم خونم من:نمیشد حداقل بدون خداحافظی نری گائول:عزیزم خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم من:باشه اشگال نداره اما دفعه ی دیگه بدون من نریا گائول:باشه جونگ کوک بلخره تونستم به آبجیم بگم من:گفتی گائول:داشتم لو میرفتم که گفتم من:خواهرت چیکار کرد گائول:نابود شد😂 وقتی بهش گفتم من و تو باهم رابطه دارم منفجر شد من:خوب کردی گفتی گائول:میخوام بهش بگم من میخوام اینجا بمونم برای همیشه و میخوام با تو باشم من:تو میتونی بگی گائول:تا شب منتظر باش من:باشه هر وقت خواستی زنگ بزن گائول:باشه خداحافظ من:خداحافظ گائول گائول:جونم دستمو گذاشتم جلو دهنم و گفتم من:دوست دارم گائول:منم دوست دارم من:من بیشتر گائول:من خیلی بیشتر من:خیله خوب خداحافظ گائول:خداحافظ یدونه بوسم فرستادم گائول:بوس فرستادی من:آره ولی ولت نمیکنما بهت پیام میدم گائول:باشه😂 پیام بده راحت باش من:خداحافظ اول تو قطع کن گائول:نه اول تو من:نه اول گائول:نه دیگه اول تو من:هر دو باهم قطع میکنیم ۳ ۲ ۱ قطع کردیم
از زبون خودم
رفتم پیشه رویا و میخواستم بهش بگم من:خواهر جونم خواهری (یکم ناز کنیم بلکه بگه باشه😳😂😂) رویا:چیه چرا امروز آجی آجی میکنی من:میخوام یه چیزی بهت بگم آجی جون رویا:بگو من:الان که من با جونگ کوکم نمی تونم ولش کنم میشه من همینجا بمونم تو رو خدا تو رو خدا خواهش میکنم لطفا لطفا بزار بمونم جون من جون من رویا:خیله خوب من:میزاری رویا:باید از مامان بابا اجازتو بگیرم من:واییی مرسی خواهری بعد گرفتم لپاشو بوسیدم رویا:عه نکن😒 من:بی احساس😐 بعد پاشدم رفتم بیرون از خوشحالی میخواستم داد بزنم من:💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼 💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼 این کیه این کیه زبون اسپانیایی عا عا عا😂😂🤣🤣🤣(بریم تو فاز آهنگ نانای اصغر وصغرا نانای اکبر و کبری نانای نانای😂) میخواستم از تو خیابون رد میشدم انگار خوشحال بودم متوجه ماشینی که داشت میومد نشدم و ماشین زد بهم (اووووو😓)
از زبون جونگ کوک
تا چند دقیقه فقط برا گائول پیام میدادم اما اون هیچ جوابی نمیداد تا صبح بعدشم هیچ خبری ازش نشد که گوشیم زنگ خورد من:بله گفت من خواهر گائولم من:آه گائول پیشت نیسن خواهر گائول:جونگ کوک گائول تصادف کرده😭😭😭😭😭😭😭 من:چ چ چ چ چی تصادف کی کجا چرا الان داری به من میگی خواهر گائول:شمارتو تو گوشیش پیدا کردم دیروز تصادف کرده الان بیمارستانیم و خودتو برسون اون اون من:بگو خواهر گائول:دکتر گفت رفته تو کما من:ک ک ک کما قطع کردم و با سرعت
۱۲.۶k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.