تکپارتی جین
وقتی همسرتن
ات ویو:از خواب بیدا شدم جین سر جاش نبود یکم تو جام غلت خوردم بعد یه بوی خیلی خوبی به مشامم رسید....سریع تختو مرتب کردم...رفتم دستشویی دندونامو مسواک زدم....بعد رفتم موهامو درست کردم و رفتم پایین جین تو آشپزخونه بود و داشت پنکیک درست میکرد بوش خیلی خوب بود حواسش نبود بخاطر همین از پشت بغلش کردم
جین:یااااا ات تویی؟؟
ات:اوهوم
جین:نمیگی من میترسم...یه هایی یه هویی یه سلامی یه علیکی همینجوری خشک و خالی
ات:اگه لپت رو بوس کنم بازم خشک و خالیه و لپ جین رو بوس میکنه
جین هم متقابل لپ ات رو بوس میکنه
جین:آهان حالا شد...از این بگذریم صبحت بخیر کوچولو
ات:عهههه من کوچولو نیستم
جین:شواهد و مدارک که اینو نشون میده خانوم کوچولو
ات:خب باشه اصلا من کوچولو تو بزرگ خوبه؟
جین:ای بابااااا باز صبح زود بیدار شدی غرغر کردنات شروع شد...بیا یکم از پنکیکی که درست کردم بخور ببین خوب شده یا نه؟
ات:باشه
جین پنکیک رو آماده میکنه و برای خودش و ات میبره
ات:بالاش توتفرنگی هم گذاشتی(با ذوق)
جین:اوهوم
ات:مرسیییییی خیلی خوبی
جین:خواهش میکنم فقط باید بهم دستمزدم رو بدی
ات:چه دستمزدی
جین به لپش اشاره میکنه و ات لپ جین رو میبوسه
جین:انرژی گرفتم...خب بیا صبحانه بخوریم بعدش بریم فیلم موردعلاقهت رو ببینیم
ات:مرسی از اینکه کنارمی جین
جین لبخندی میزنه و به خوردن صبحانه ادامه میدین
خب...نمیدونم بد شده یا نه
ولی امیدوارم خوشتون بیاد💫
ات ویو:از خواب بیدا شدم جین سر جاش نبود یکم تو جام غلت خوردم بعد یه بوی خیلی خوبی به مشامم رسید....سریع تختو مرتب کردم...رفتم دستشویی دندونامو مسواک زدم....بعد رفتم موهامو درست کردم و رفتم پایین جین تو آشپزخونه بود و داشت پنکیک درست میکرد بوش خیلی خوب بود حواسش نبود بخاطر همین از پشت بغلش کردم
جین:یااااا ات تویی؟؟
ات:اوهوم
جین:نمیگی من میترسم...یه هایی یه هویی یه سلامی یه علیکی همینجوری خشک و خالی
ات:اگه لپت رو بوس کنم بازم خشک و خالیه و لپ جین رو بوس میکنه
جین هم متقابل لپ ات رو بوس میکنه
جین:آهان حالا شد...از این بگذریم صبحت بخیر کوچولو
ات:عهههه من کوچولو نیستم
جین:شواهد و مدارک که اینو نشون میده خانوم کوچولو
ات:خب باشه اصلا من کوچولو تو بزرگ خوبه؟
جین:ای بابااااا باز صبح زود بیدار شدی غرغر کردنات شروع شد...بیا یکم از پنکیکی که درست کردم بخور ببین خوب شده یا نه؟
ات:باشه
جین پنکیک رو آماده میکنه و برای خودش و ات میبره
ات:بالاش توتفرنگی هم گذاشتی(با ذوق)
جین:اوهوم
ات:مرسیییییی خیلی خوبی
جین:خواهش میکنم فقط باید بهم دستمزدم رو بدی
ات:چه دستمزدی
جین به لپش اشاره میکنه و ات لپ جین رو میبوسه
جین:انرژی گرفتم...خب بیا صبحانه بخوریم بعدش بریم فیلم موردعلاقهت رو ببینیم
ات:مرسی از اینکه کنارمی جین
جین لبخندی میزنه و به خوردن صبحانه ادامه میدین
خب...نمیدونم بد شده یا نه
ولی امیدوارم خوشتون بیاد💫
۱۲.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.