پارت 12 قسمت 2 آخر

پارت 12 قسمت 2 آخر

◗ چی کار داری میکنی ا/ت ◖
○ _ فک کنم اسم این کار رو بدونی . اسمش بوسیدنه
◗ عه!! *لبخند * خوب بلدی بهم آرام بدی ◖
○ _ اما...
◗ اما چی ◖
○ _ بیخیال ولش کن
◍ بلند شد و نشست ◍
◗ تا بهم نکی نمیتونم بخابم ◖
{ وقتی خوابالود بود چهره شیرینی داشت و میتونستم اونو تو بغلم له کنمش اما هنوز اونقدر صمیمی نشده بودیم }
○ _ میخاستم بگم که من یه چیزی میخام
◗ هنوز نگفتیم یک دو سه ، ازم چی میخای
بچه پرو ◖
○ _ میشه یه کم مثبت باشی :/
ازت فقط بغل میخاستم :)
◗ اوه ببخشید فکر من خیلی راه کج میره :)
آره چرا که نه . بیا بغلم ◖
{ دلم میخواست جیغ بکشم و از خوشحالی داشتم بال در میاوردم که اومد حلو و بغلم کرد...
آغوش گرمش حس خوبی داشت حس میکردم او آغوش بهترین و همه ترین شخص زندگیمم
دستاش دور کمم قفل بود اما یک بعد از چند دقیقه فهمیدم که دستاش شل شده و افتاده
صداش کردم * شوگا خوبی؟ * و فهمیدم که مثل یه جغد خسته و شیرین خابیده...
همینطوری که تو بغلم بود دراز کشیدم و دستم رو توی مو هاش کشیدم و نوازشش میکردم و لبخند میزدم }
✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙✙