فیک آقای خشن قسمت ۴۷
جون کوک گفت متاسفم یکیو زدمش
داشت فضولی میکرد جون کوک نیش خند زد و گفت بچه ها جمع اش کنید ممنون
تهیونگ گفت آخه روانی سادیسمی فردا پس فردا من بدبخت رو نکشی
ماریسا موهاشو رنگ و کوتاه کرد و با کوکی قرار ملاقات حضوری گذاشت کوکی براش خم شد مثل پرنس ها رفتار میکرد باهاش
ماریسا هم خم شد براش کوکی گفت چقدر بهت موهای موتاه میاد ماریسا گفت ممنونم ازت
کوکی ماریسا رو به بهترین رستوران برد سفارش دادن و تا سفارش بیاد درمورد کار هاشون صحبت میکردن ماریسا خیلی ذوق کرده بود کوکی خیلی خوشحال بود که ماریسا داره میخنده عکس گرفتن باهم
کوکی پستش کرد و زیر پستش نوشت
یه رفیق هرگز قدیمی نمیشه
داشت فضولی میکرد جون کوک نیش خند زد و گفت بچه ها جمع اش کنید ممنون
تهیونگ گفت آخه روانی سادیسمی فردا پس فردا من بدبخت رو نکشی
ماریسا موهاشو رنگ و کوتاه کرد و با کوکی قرار ملاقات حضوری گذاشت کوکی براش خم شد مثل پرنس ها رفتار میکرد باهاش
ماریسا هم خم شد براش کوکی گفت چقدر بهت موهای موتاه میاد ماریسا گفت ممنونم ازت
کوکی ماریسا رو به بهترین رستوران برد سفارش دادن و تا سفارش بیاد درمورد کار هاشون صحبت میکردن ماریسا خیلی ذوق کرده بود کوکی خیلی خوشحال بود که ماریسا داره میخنده عکس گرفتن باهم
کوکی پستش کرد و زیر پستش نوشت
یه رفیق هرگز قدیمی نمیشه
۱.۶k
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.