تاریخ کوتاه ایران و جهان-781 (ویرایش 2)
تاریخ کوتاه ایران و جهان-781 (ویرایش 2)
____________________________________
در ژانویهء سال 628 ز. {زادروزی}(میلادی) ، با کشته شدن سپهبد «رهزاد» (1) و نیز کشته شدن شمار فراوانی از رزمندگان «ایران ساسانی» ؛ «هراکلیوس» (2) ، با سپاه 37000 تنهاش (نفرهاش) ، به سوی پایتخت «شاهنشاهی ایران ساسانی» ، «تیسفون» (3) ، لشگرکشی کرد ؛ و در سر راه خود ، شهر «دستگرد» (4) ، و کاخ «خسروپرویز» (5) که در این شهر بود را ، تاراج کرد (6) . «هراکلیوس» سپس لشگرکشی خود به سوی «تیسفون» را پی گرفت ؛ ولی هنگامیکه به این شهر رسید ، دریافت که «خسروپرویز» ، به کوههای فراز (شمال) شهر «شوش» (7) گریخته است ؛ و همچنین دریافت که پلهای دسترسی به «تیسفون» ، ویرانشدهاند ؛ پایابراین (بنابراین) ، از تاختن به پایتخت ، چشمپوشی کرد ؛ ولی «قباد دوم» (8) {یا همان شیرویه} ، که فرزند خسروپرویز از «ماریا» ، دختر «موریس» ، امپراتور پیشین «امپراتوری روم خاوری» را از زندان آزاد کرد ، و او را به شاهنشاهی «ایران ساسانی» برگزید (6).
«قباد دوم» ، پس از نشستن بر تخت شاهنشاهی «ایران ساسانی» ، در روز 25 فوریهء سال 628 زادروزی (میلادی) ، بکمک سپهبدی پهلویتبار بنام «اسپدگشنسپ» (14) ، تیسفون را به زیر فرمان خود درآورد ، و سپس «خسروپرویز» ، «شیرین» ، «مردانشاه» ، و چند تن دیگر از خاندان «خسروپرویز» را کشت (1) ؛ و سپس با یک شاهدخت رومی بنام «آنزوی» ، پیمان همسری بست (1) . یادآوری میشود که «خسروپرویز» به کوههای فراز (شمال) شهر «شوش» ، گریخته بود (6).
«قباد دوم» ، بیدرنگ (فورا) پیشنهادهائی برای برپا شدن آشتی (صلح) را برای «هراکلیوس» که هنوز در ایران بود ، فرستاد ؛ و چون «امپراتوری روم خاوری» نیز ، در پیراچگونی (شرایط) خوبی نبود ؛ این پیشنهادها ، از سوی «هراکلیوس» پذیرفته شدند ؛ و هر دو سو پذیرفتند که به مرزهای پیش از آغاز جنگ «602 تا 628» ، بازگردند ، و «ایران ساسانی» به «روم خاوری» ، تاوان بپردازد (6) ؛ ولی بیدرنگ (فورا) «چلیپای راستین» (9) (صلیب واقعی) ، که در جنگ سال 614 ز. ، از کلیسای بزرگ شهر «اورشلیم» (10) ، بدست «ایران ساسانی» افتاده بود ، به «هراکلیوس» ، که هنوز در نزدیکی «تیسفون» بود ، پس داده شد (6) ؛ و «هراکلیوس» ، هنگامیکه به «کنستانتینوپل» (11) رسید ، با در دست داشتن «چلیپای راستین» ، در کنار پیشبازآمدگان ، سوار بر اسب ، سرفرازانه راهپیمائی کرد (2).
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Rhahzadh
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Heraclius
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Ctesiphon
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Dastagird
(5) https://en.wikipedia.org/wiki/Khosrow_II
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nineveh_(627)
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Susa
(8) https://en.wikipedia.org/wiki/Kavad_II
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/True_Cross
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Jerusalem
(11) https://en.wikipedia.org/wiki/Constantinople
____________________________________
در ژانویهء سال 628 ز. {زادروزی}(میلادی) ، با کشته شدن سپهبد «رهزاد» (1) و نیز کشته شدن شمار فراوانی از رزمندگان «ایران ساسانی» ؛ «هراکلیوس» (2) ، با سپاه 37000 تنهاش (نفرهاش) ، به سوی پایتخت «شاهنشاهی ایران ساسانی» ، «تیسفون» (3) ، لشگرکشی کرد ؛ و در سر راه خود ، شهر «دستگرد» (4) ، و کاخ «خسروپرویز» (5) که در این شهر بود را ، تاراج کرد (6) . «هراکلیوس» سپس لشگرکشی خود به سوی «تیسفون» را پی گرفت ؛ ولی هنگامیکه به این شهر رسید ، دریافت که «خسروپرویز» ، به کوههای فراز (شمال) شهر «شوش» (7) گریخته است ؛ و همچنین دریافت که پلهای دسترسی به «تیسفون» ، ویرانشدهاند ؛ پایابراین (بنابراین) ، از تاختن به پایتخت ، چشمپوشی کرد ؛ ولی «قباد دوم» (8) {یا همان شیرویه} ، که فرزند خسروپرویز از «ماریا» ، دختر «موریس» ، امپراتور پیشین «امپراتوری روم خاوری» را از زندان آزاد کرد ، و او را به شاهنشاهی «ایران ساسانی» برگزید (6).
«قباد دوم» ، پس از نشستن بر تخت شاهنشاهی «ایران ساسانی» ، در روز 25 فوریهء سال 628 زادروزی (میلادی) ، بکمک سپهبدی پهلویتبار بنام «اسپدگشنسپ» (14) ، تیسفون را به زیر فرمان خود درآورد ، و سپس «خسروپرویز» ، «شیرین» ، «مردانشاه» ، و چند تن دیگر از خاندان «خسروپرویز» را کشت (1) ؛ و سپس با یک شاهدخت رومی بنام «آنزوی» ، پیمان همسری بست (1) . یادآوری میشود که «خسروپرویز» به کوههای فراز (شمال) شهر «شوش» ، گریخته بود (6).
«قباد دوم» ، بیدرنگ (فورا) پیشنهادهائی برای برپا شدن آشتی (صلح) را برای «هراکلیوس» که هنوز در ایران بود ، فرستاد ؛ و چون «امپراتوری روم خاوری» نیز ، در پیراچگونی (شرایط) خوبی نبود ؛ این پیشنهادها ، از سوی «هراکلیوس» پذیرفته شدند ؛ و هر دو سو پذیرفتند که به مرزهای پیش از آغاز جنگ «602 تا 628» ، بازگردند ، و «ایران ساسانی» به «روم خاوری» ، تاوان بپردازد (6) ؛ ولی بیدرنگ (فورا) «چلیپای راستین» (9) (صلیب واقعی) ، که در جنگ سال 614 ز. ، از کلیسای بزرگ شهر «اورشلیم» (10) ، بدست «ایران ساسانی» افتاده بود ، به «هراکلیوس» ، که هنوز در نزدیکی «تیسفون» بود ، پس داده شد (6) ؛ و «هراکلیوس» ، هنگامیکه به «کنستانتینوپل» (11) رسید ، با در دست داشتن «چلیپای راستین» ، در کنار پیشبازآمدگان ، سوار بر اسب ، سرفرازانه راهپیمائی کرد (2).
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Rhahzadh
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Heraclius
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Ctesiphon
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Dastagird
(5) https://en.wikipedia.org/wiki/Khosrow_II
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nineveh_(627)
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Susa
(8) https://en.wikipedia.org/wiki/Kavad_II
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/True_Cross
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Jerusalem
(11) https://en.wikipedia.org/wiki/Constantinople
۲.۴k
۲۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.