شهر از هجومِ خاطره هایت به من پُر است
شهر از هجومِ خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو، شهر از منِ دیوانه دلخور است
از من که بینِ بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنارِ خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمامِ غزلها، ترانهها
من بودم و تمامِ ستمها، بهانهها
من بودم و مجالِ شگفتی برای عشق
تو بودی و تحملِ سختِ بهای عشق
قلبم به خاطرِ تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این درس رد شوم
این بارِ آخر است برای خودم، نه تو
من، پشتِ خطِ فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درونِ خودت غرق میکنی
تو با تمامِ حادثهها فرق میکنی
•
#افشین_یداللهی
#afshinyadollahi
از مجموعه ی #جنون_منطقی
#انتشارات_نگاه
بعد از تو، شهر از منِ دیوانه دلخور است
از من که بینِ بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنارِ خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمامِ غزلها، ترانهها
من بودم و تمامِ ستمها، بهانهها
من بودم و مجالِ شگفتی برای عشق
تو بودی و تحملِ سختِ بهای عشق
قلبم به خاطرِ تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این درس رد شوم
این بارِ آخر است برای خودم، نه تو
من، پشتِ خطِ فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درونِ خودت غرق میکنی
تو با تمامِ حادثهها فرق میکنی
•
#افشین_یداللهی
#afshinyadollahi
از مجموعه ی #جنون_منطقی
#انتشارات_نگاه
۹۳۳
۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.