-براساس واقعیت -
چند روز پیش یه اتفاق غم انگیز افتاد...
یک زن و شوهری توی اقوام بودن..
که سر یه اتفاق هولناکی، خانوم سکته مغزی میکنند و به کما میرن...
توی این مدت، آقاعه خیلی داغون شده بود، خیلی بی قرار بود، پیر شده بود به اندازه 10 سال، میگفت اگه خانومم بمیره منم دیگه میمیرم...ما هم کارمون این بود که بهش دلداری بدیم...
بچهاشون میگفتن شبا صدای گریه های پدرشون رو از اتاقش می شنیدن
تقریبا دیگه همه دکترا از خانومِ قطع امید کردن و هرروز که میخواستن برن دستگاه هارو جدا کنن آقاعه مانع میشد...
چند روزی با اصرار مرد گذشت و خانوم هنوز روی تخت بیمارستان با دستگاه زنده مونده بود..یه روز که دیگه اصرار مرد جوابی نداده بود، دکترا داشتن دستگاه هارو جدا میکردن که یهو معجزه شد و خانوم به هوش اومد(((: هممون خوشحال شده بودیم از این معجزه..
خوشحال تر از همه ما همسرش بود اما خیلی داغون شده بود، واقعا پیر شده بود...
بعد 2روز یهو خبر غم انگیزی رو بهمون دادن، خبر دادن که آقاعه سکته کرده و فوت شده، هممون شوکه شده بودیم، اصلا طوریش نبود، بیماری خاصی هم نداشت، غم خانومش کشت اونو...
خانومش هم با جسدش خداحافظی نکرد و میگفت همو زود میبینیم، الانم هروز خانومِ منتظرِ مرگِ که بره و همسرش رو ببینه!
یک زن و شوهری توی اقوام بودن..
که سر یه اتفاق هولناکی، خانوم سکته مغزی میکنند و به کما میرن...
توی این مدت، آقاعه خیلی داغون شده بود، خیلی بی قرار بود، پیر شده بود به اندازه 10 سال، میگفت اگه خانومم بمیره منم دیگه میمیرم...ما هم کارمون این بود که بهش دلداری بدیم...
بچهاشون میگفتن شبا صدای گریه های پدرشون رو از اتاقش می شنیدن
تقریبا دیگه همه دکترا از خانومِ قطع امید کردن و هرروز که میخواستن برن دستگاه هارو جدا کنن آقاعه مانع میشد...
چند روزی با اصرار مرد گذشت و خانوم هنوز روی تخت بیمارستان با دستگاه زنده مونده بود..یه روز که دیگه اصرار مرد جوابی نداده بود، دکترا داشتن دستگاه هارو جدا میکردن که یهو معجزه شد و خانوم به هوش اومد(((: هممون خوشحال شده بودیم از این معجزه..
خوشحال تر از همه ما همسرش بود اما خیلی داغون شده بود، واقعا پیر شده بود...
بعد 2روز یهو خبر غم انگیزی رو بهمون دادن، خبر دادن که آقاعه سکته کرده و فوت شده، هممون شوکه شده بودیم، اصلا طوریش نبود، بیماری خاصی هم نداشت، غم خانومش کشت اونو...
خانومش هم با جسدش خداحافظی نکرد و میگفت همو زود میبینیم، الانم هروز خانومِ منتظرِ مرگِ که بره و همسرش رو ببینه!
۲۱.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۰