تلخیصی بر کتاب شاهزاده سیاهپوش ۳
کتاب "شاهزادهی سیاهپوش ۳" (The Princess in Black)، یا که "خرگوشهای بزخور" از مجموعه کتابهای "شاهزادهی سیاهپوش" است، که جزو کتابهای پر فروش است، نوشتهی خانم "شانون هیل" (Shannon Hale) و آقای "دین هیل" (Dean Hale) زوج نویسندهی آمریکایی با ترجمهی خانم "شیدا رنجبر" است.
خانم "شانون هیل" همسر "دین هیل" داستاننویس آمریکایی و یکی از نویسندگان پرفروش نیویورکتایمز است، که کتابهای پرشماری برای ردههای سنی مختلفِ کودک و نوجوان، جوان و بزرگسال نوشته است. کتابهای او تاکنون به ۲۵ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری مانند "جایزهی ویتنی" را برایش، به ارمغان آورده است. از میان بهترین آثار هیل، میتوان به رمان "هزاران روز خاطره" و مجموعه کتاب کودک "شاهزاده سیاهپوش" اشاره کرد.
خانم "شیدا رنجبر" مترجم این اثر نیز، زادهی سال ۱۳۴۰ خورشیدی است. وی مترجم، نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان است، که تاکنون بیش از ۹۰ عنوان کتاب به چاپ رسانده است.
تصویرگر این کتاب مصور رنگی که ۹۶ صفحه است، "لیون فم" و ویراستار ترجمهی فارسیاش، خانم "پروانه فتاحی" است.
این کتاب که جزء کتابهای پرطرفدار نیز هست، چندین جایزهی بینالمللی را دریافت کرده است، تا سال ۱۴۰۰ خورشیدی، در ایران به چاپ پانزدهم رسیده است و انتشارات پرتقال ناشر این اثر خواندنی است.
موضوع این کتاب که ۱۲ فصل دارد، داستانهای تخیلی کودکان است.
داستان کتاب پیرامون شاهزاده خانمی به نام "ماگنولیا" است، که بر خلاف بقیهی شاهزادهها لباس مشکی میپوشد.
او علاوه بر داشتن زیبایی، یک ابر قهرمان شجاع هم هست که هر جا که به کمک نیاز باشد، پیراهن و کفشهای شیشهای خود را با یک لباس و نقاب مشکی عوض میکند و سوار بر اسبش به کمک بقیه میرود.
او قرار است در یک صبح زیبا با شاهزاده "گل عطسه" صبحانه بخورد، که زنگ خطر حملهی هیولاها نواخته میشود و "داف" چوپان بزها، خبر حملهی صدها هیولا را میآورد و شاهزاده ماگنولیا سوار بر اسبش، "نفس طلا" برای مقابله با هیولاها عازم میشود.
وقتی به منطقهای که چوپان گفته، میرسد، با تعداد زیادی خرگوش زیبا و بامزه برخورد میکند و وقتی از چوپان جویای محل هیولاها میشود، داف، خرگوشها را نشان میدهد.
ابتدا شاهزاده ماگنولیا رفتار چوپان را مسخره میکند، اما وقتی میبیند که انبوه خرگوشها هرچه را که سر راه خود میبینند، میخورند و نابود میکنند و حتا به گلهی بزها و خود شاهزاده هم رحم نمیکنند و میخواهند آنها را هم بخورند، به اشتباه خود پی میبرد و درصدد مقابله با آنها بر میآید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
“شاهزاده و اسبش وارد چراگاه بزها شدند. شاهزاده سیاهپوش از روی زین پایین پرید. شاهزاده سیاهپوش مشتهایش را به حالت مبارزه گرفت. ولی یکدفعه، نیش شاهزاده سیاهپوش باز شد. خرگوش؟!“
این کتاب متنی شیوا و ساده و البته خواندنی دارد و با خواندنش خواننده به وجد میآید که یکسره و یک نفس تمام کتاب را مطالعه کند.
گرچه این کتاب طنز و مهیج را برای کودکان سنین سه تا هفت سال نوشتهاند، اما خواندنش برای نود سالهها هم جذاب و لذتبخش است.
صفحهبندی و طراحی جلد و تصویرگری کتاب هم بسیار عالی و درخور تشویق است و همین مهم مطالعه و خواندن کتاب را برای کودکان جذاب میکند.
✍ #لیلا_طیبی (صحرا)
خانم "شانون هیل" همسر "دین هیل" داستاننویس آمریکایی و یکی از نویسندگان پرفروش نیویورکتایمز است، که کتابهای پرشماری برای ردههای سنی مختلفِ کودک و نوجوان، جوان و بزرگسال نوشته است. کتابهای او تاکنون به ۲۵ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری مانند "جایزهی ویتنی" را برایش، به ارمغان آورده است. از میان بهترین آثار هیل، میتوان به رمان "هزاران روز خاطره" و مجموعه کتاب کودک "شاهزاده سیاهپوش" اشاره کرد.
خانم "شیدا رنجبر" مترجم این اثر نیز، زادهی سال ۱۳۴۰ خورشیدی است. وی مترجم، نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان است، که تاکنون بیش از ۹۰ عنوان کتاب به چاپ رسانده است.
تصویرگر این کتاب مصور رنگی که ۹۶ صفحه است، "لیون فم" و ویراستار ترجمهی فارسیاش، خانم "پروانه فتاحی" است.
این کتاب که جزء کتابهای پرطرفدار نیز هست، چندین جایزهی بینالمللی را دریافت کرده است، تا سال ۱۴۰۰ خورشیدی، در ایران به چاپ پانزدهم رسیده است و انتشارات پرتقال ناشر این اثر خواندنی است.
موضوع این کتاب که ۱۲ فصل دارد، داستانهای تخیلی کودکان است.
داستان کتاب پیرامون شاهزاده خانمی به نام "ماگنولیا" است، که بر خلاف بقیهی شاهزادهها لباس مشکی میپوشد.
او علاوه بر داشتن زیبایی، یک ابر قهرمان شجاع هم هست که هر جا که به کمک نیاز باشد، پیراهن و کفشهای شیشهای خود را با یک لباس و نقاب مشکی عوض میکند و سوار بر اسبش به کمک بقیه میرود.
او قرار است در یک صبح زیبا با شاهزاده "گل عطسه" صبحانه بخورد، که زنگ خطر حملهی هیولاها نواخته میشود و "داف" چوپان بزها، خبر حملهی صدها هیولا را میآورد و شاهزاده ماگنولیا سوار بر اسبش، "نفس طلا" برای مقابله با هیولاها عازم میشود.
وقتی به منطقهای که چوپان گفته، میرسد، با تعداد زیادی خرگوش زیبا و بامزه برخورد میکند و وقتی از چوپان جویای محل هیولاها میشود، داف، خرگوشها را نشان میدهد.
ابتدا شاهزاده ماگنولیا رفتار چوپان را مسخره میکند، اما وقتی میبیند که انبوه خرگوشها هرچه را که سر راه خود میبینند، میخورند و نابود میکنند و حتا به گلهی بزها و خود شاهزاده هم رحم نمیکنند و میخواهند آنها را هم بخورند، به اشتباه خود پی میبرد و درصدد مقابله با آنها بر میآید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
“شاهزاده و اسبش وارد چراگاه بزها شدند. شاهزاده سیاهپوش از روی زین پایین پرید. شاهزاده سیاهپوش مشتهایش را به حالت مبارزه گرفت. ولی یکدفعه، نیش شاهزاده سیاهپوش باز شد. خرگوش؟!“
این کتاب متنی شیوا و ساده و البته خواندنی دارد و با خواندنش خواننده به وجد میآید که یکسره و یک نفس تمام کتاب را مطالعه کند.
گرچه این کتاب طنز و مهیج را برای کودکان سنین سه تا هفت سال نوشتهاند، اما خواندنش برای نود سالهها هم جذاب و لذتبخش است.
صفحهبندی و طراحی جلد و تصویرگری کتاب هم بسیار عالی و درخور تشویق است و همین مهم مطالعه و خواندن کتاب را برای کودکان جذاب میکند.
✍ #لیلا_طیبی (صحرا)
۱.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.