زنان در برزخ معنا!
زنان در برزخ معنا!
بالغ بر 40 سال پیش دکتر علی شریعتی با نگاهی آسیب شناسانه بر این باور بود که «درد امروز جامعه ما بی سوادی مردم ما نیست بلکه نیم سوادی روشنفکران و تحصیل کرده های ماست!»
برخلاف شریعتی نمی توان و نباید این واقعیت را نادیده انگاشت که سواد لزوما توان خواندن و نوشتن و موفقیت در طی مدارج عالیه تحصیل از معتبرترین دانشگاه های جهان نیست!
همچنان که برخلاف باور عامه «تحصیل علم» در اسلام نیز لزوما برخوردار از ارزش نیست و این «محصول علم» است که متضمن ارزش علم در اسلام شده است.
تحصیلی که محصولش فهم و ادب و شعور و فضیلت و بصیرت و بینش و اندیشه و تواضع و خضوع و خشوع از جوار چنان دانش مکتسبه ای نباشد عین بطالت و بی سوادی است.
چنان جهد بلا شهدی عین حماقت است. اتلاف وقت است. خودفریبی است! علافی است! جعل عنوان و اعتبار است! مدرک گرائی است! فضل فروشی خالی از محتواست! فرو رفتن در خلسه «آقای دکتر» و «خانم مهندس» شدنی است بدون محتوا و فاقد پشتوانه!
باسواد در غایت قصوای خود اطلاق به برخورداری از توان آفرینش و پردازش معانی در کنار اخذ بینش و سُمُو فضائل از ناحیه کسب تحصیل دارد.
ناب ترین بروز سواد و تراز باسوادی، توانمندی فرد در اندیشیدن و درست اندیشیدن و جعل معانی است.
میزگرد اخیر تلویزیون فارسی BBC بر محور «برابری زنان در ایران» نمادی برجسته از یک بی سوادی پنهان نزد متوهمین به برخورداری از سواد بود.
سه کارشناس (!) در کنار مجری برنامه با پیش فرض «دانائی» ورود به بحثی کردند که در خوشبینانه ترین فرض ممکن اگر نخواهیم آن را شیطنت بنامیم، قهرا مصداق بارز بی سوادی بر محور ناتوانی در اندیشه ورزی است.
محور اصلی در برنامه مزبور القای تمهید و تعمد جمهوری اسلامی بر «خانه نشینی» و کمرنگ کردن حضور زن در جامعه به استناد اظهارات اخیر آیت الله خامنه ای بمناسبت روز زن در ایران بود که در فرازی از آن بیان داشتند:
«اگر می خواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملا فاصله بگیریم ... برابری جنسی زن و مرد از جمله حرف های کاملا غلط غرب است و برابری همیشه به معنای عدالت نیست»
متن کاملhttp://farsi.khamenei.ir/news-content?id=26147
شوربختانه دنیای غرب به ذکاوت و زبردستانه موفق شده تا اشتغال زنان را در زرورقی از فریب بمعنای «تشخص و مدرنیته» به دنیا بفروشد. بدون آنکه در معنا یابی از مفهوم زن و وجوه و ویژگی ها و تمایزات و ذاتیات زن، جهت فهم دنیای پر رمز و راز و عاطفی این قشر و نقش آن در سلامت خانواده و تربیت فرزند از خود کمترین استعدادی نشان دهد.
به اقتفای همین نیرنگ است که تحصیل دانش و اشتغال در سنت غربی پیش از آنکه وسیله ای جهت ارتقای سطح بینش و اندیشه و فراغت باشد این دو مبدل به هدف شده و صرف تحصیل و ادامه تحصیل و اخذ مدرک بمنظور اشتغال و بالتبع فرو رفتن در حظ کاذب و القائی «مدرن و متشخص» بودن. جایگزین یابش چیستی و چرائی و جایگاه تحصیل و اشتغال در پروسه حیات فردی و اجتماعی زنان و ایضا مردان شده است.
طبیعتا از خلال چنین بدآیندی است که جامعه بشری مواجه به عالم نمایانی می شود که در مواجهه با بدیهیات دنیای زن، مهجور می مانند.
نتیجه چنین بدآیندی است که جامعه فعلی ایران را با حجم چشمگیری از زنان تحصیلکرده و در حال تحصیل و متقاضی ادامه تحصیل مواجه کرده است که هنوز ازدواج نکرده و ازدواج را در مقام «مانع تداوم تحصیل» برنمی تابند!
نتیجه چنین بدآیندی منجر به آن شده تا زنانی که حق مسلم شان است تا بهترین دوران جوانی خود را با انتخاب همسر شایسته صرف خوشباشی و کسب و ثبت خاطره و تجربه در کنار همسر و فرزندان خود کنند، همه سالهای طراوت و شباب شان در فریب درس خواندن برای درس خواندن! و درس خواندن برای مدرن بودن! و درس خواندن برای متشخص شدن! و درس خواندن برای اشتغال! به ثمن بخس از دست می رود.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده یک زن در «فریب تشخص از ناحیه اشتغال» همه آن ساعات و لحظات و ایامی را که می تواند و باید در کنار فرزندان خود برای خود و ایشان ثبت خاطره و تجربه کند اینک و در «توهم تشخص» فرزندان خود را آغوش گرم و صمیمی خود محروم سازند.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده تا چنین زنانی متوجه این بداهت نشوند در کنار فرزند بودن و ایجاد خاطره با ایشان تنها یک خوشباشی نیست و بلکه مشارکتی است عملی در پروسه جامعه پذیری و آموزش زندگی و تامین حوائج عاطفی فرزند.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده تا چنان مادرانی قاصر از فهم این واقعیت شوند که فرزند در قامت یک الگو به اولیای خود می نگرد و طبعا فرزندی که در کودکی و سالهای نیاز به آغوش گرم مادر و فضای صمیمی و عاطفی خانواده محکوم به «مهد کودک» شد
بالغ بر 40 سال پیش دکتر علی شریعتی با نگاهی آسیب شناسانه بر این باور بود که «درد امروز جامعه ما بی سوادی مردم ما نیست بلکه نیم سوادی روشنفکران و تحصیل کرده های ماست!»
برخلاف شریعتی نمی توان و نباید این واقعیت را نادیده انگاشت که سواد لزوما توان خواندن و نوشتن و موفقیت در طی مدارج عالیه تحصیل از معتبرترین دانشگاه های جهان نیست!
همچنان که برخلاف باور عامه «تحصیل علم» در اسلام نیز لزوما برخوردار از ارزش نیست و این «محصول علم» است که متضمن ارزش علم در اسلام شده است.
تحصیلی که محصولش فهم و ادب و شعور و فضیلت و بصیرت و بینش و اندیشه و تواضع و خضوع و خشوع از جوار چنان دانش مکتسبه ای نباشد عین بطالت و بی سوادی است.
چنان جهد بلا شهدی عین حماقت است. اتلاف وقت است. خودفریبی است! علافی است! جعل عنوان و اعتبار است! مدرک گرائی است! فضل فروشی خالی از محتواست! فرو رفتن در خلسه «آقای دکتر» و «خانم مهندس» شدنی است بدون محتوا و فاقد پشتوانه!
باسواد در غایت قصوای خود اطلاق به برخورداری از توان آفرینش و پردازش معانی در کنار اخذ بینش و سُمُو فضائل از ناحیه کسب تحصیل دارد.
ناب ترین بروز سواد و تراز باسوادی، توانمندی فرد در اندیشیدن و درست اندیشیدن و جعل معانی است.
میزگرد اخیر تلویزیون فارسی BBC بر محور «برابری زنان در ایران» نمادی برجسته از یک بی سوادی پنهان نزد متوهمین به برخورداری از سواد بود.
سه کارشناس (!) در کنار مجری برنامه با پیش فرض «دانائی» ورود به بحثی کردند که در خوشبینانه ترین فرض ممکن اگر نخواهیم آن را شیطنت بنامیم، قهرا مصداق بارز بی سوادی بر محور ناتوانی در اندیشه ورزی است.
محور اصلی در برنامه مزبور القای تمهید و تعمد جمهوری اسلامی بر «خانه نشینی» و کمرنگ کردن حضور زن در جامعه به استناد اظهارات اخیر آیت الله خامنه ای بمناسبت روز زن در ایران بود که در فرازی از آن بیان داشتند:
«اگر می خواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملا فاصله بگیریم ... برابری جنسی زن و مرد از جمله حرف های کاملا غلط غرب است و برابری همیشه به معنای عدالت نیست»
متن کاملhttp://farsi.khamenei.ir/news-content?id=26147
شوربختانه دنیای غرب به ذکاوت و زبردستانه موفق شده تا اشتغال زنان را در زرورقی از فریب بمعنای «تشخص و مدرنیته» به دنیا بفروشد. بدون آنکه در معنا یابی از مفهوم زن و وجوه و ویژگی ها و تمایزات و ذاتیات زن، جهت فهم دنیای پر رمز و راز و عاطفی این قشر و نقش آن در سلامت خانواده و تربیت فرزند از خود کمترین استعدادی نشان دهد.
به اقتفای همین نیرنگ است که تحصیل دانش و اشتغال در سنت غربی پیش از آنکه وسیله ای جهت ارتقای سطح بینش و اندیشه و فراغت باشد این دو مبدل به هدف شده و صرف تحصیل و ادامه تحصیل و اخذ مدرک بمنظور اشتغال و بالتبع فرو رفتن در حظ کاذب و القائی «مدرن و متشخص» بودن. جایگزین یابش چیستی و چرائی و جایگاه تحصیل و اشتغال در پروسه حیات فردی و اجتماعی زنان و ایضا مردان شده است.
طبیعتا از خلال چنین بدآیندی است که جامعه بشری مواجه به عالم نمایانی می شود که در مواجهه با بدیهیات دنیای زن، مهجور می مانند.
نتیجه چنین بدآیندی است که جامعه فعلی ایران را با حجم چشمگیری از زنان تحصیلکرده و در حال تحصیل و متقاضی ادامه تحصیل مواجه کرده است که هنوز ازدواج نکرده و ازدواج را در مقام «مانع تداوم تحصیل» برنمی تابند!
نتیجه چنین بدآیندی منجر به آن شده تا زنانی که حق مسلم شان است تا بهترین دوران جوانی خود را با انتخاب همسر شایسته صرف خوشباشی و کسب و ثبت خاطره و تجربه در کنار همسر و فرزندان خود کنند، همه سالهای طراوت و شباب شان در فریب درس خواندن برای درس خواندن! و درس خواندن برای مدرن بودن! و درس خواندن برای متشخص شدن! و درس خواندن برای اشتغال! به ثمن بخس از دست می رود.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده یک زن در «فریب تشخص از ناحیه اشتغال» همه آن ساعات و لحظات و ایامی را که می تواند و باید در کنار فرزندان خود برای خود و ایشان ثبت خاطره و تجربه کند اینک و در «توهم تشخص» فرزندان خود را آغوش گرم و صمیمی خود محروم سازند.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده تا چنین زنانی متوجه این بداهت نشوند در کنار فرزند بودن و ایجاد خاطره با ایشان تنها یک خوشباشی نیست و بلکه مشارکتی است عملی در پروسه جامعه پذیری و آموزش زندگی و تامین حوائج عاطفی فرزند.
نتیجه چنین بدآیندی است که مانع از آن شده تا چنان مادرانی قاصر از فهم این واقعیت شوند که فرزند در قامت یک الگو به اولیای خود می نگرد و طبعا فرزندی که در کودکی و سالهای نیاز به آغوش گرم مادر و فضای صمیمی و عاطفی خانواده محکوم به «مهد کودک» شد
۳۶.۲k
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.