شهید سمیعی با سر بریده به سیدالشهدا اقتدا کرد
شهید مدافع وطن علی سمیعی، یكم فروردین ۱۳۵۰، در روستای بادباد از توابع شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت.
شهید سمیعی تا چهارم ابتدایی درس خواند.صافكار خودرو بود. به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت میکرد. هفتم مرداد ۱۳۷۰، در نوار مرزی تركیه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار مركزی شهرستان زادگاهش واقع است.
***
خاطرات شهید علی سمیعی به نقل از مادر شهید
علی سرباز بود نیمه اول خدمت در بندرعباس بود و برای نیمه دوم خدمت به كردستان رفت. یكبار به مرخصی آمده بود كه براردش نامزد كرده بود. گفت: مادر من به سر خدمت بر میگردم. تا برای عروسی برادرم بیایم. گفتم: نه مادر برای یك شب نمیارزد كه تو این همه راه بیایی؟ گفت: هرچه شما بگویید. مدتی از عروسی برادرش گذشت كه علی شهید شده بود و ما نمیدانستیم من شب خواب بدی دیدم و فردای آن روز دلشوره عجیبی گرفتم. دیدم پسرم آمد و گفت علی مجروح شده و تیر به پایش اصابت كرده، میخواهم به بیمارستان برویم. اما من قبول نکردم و گفتم: علی شهید شده است. روز تشیع جنازه به سرد خانه رفتم و مشاهده كردیم كه منافقین ضد اسلام کومله سر علی را بریده بودند و پوست صورتش را كنده بودند و بطور فجیهی علی را به شهادت رسانیده بودند. علی یك مرتبه که به مرخصی آمده بود، ما به دیدن زیارت قبولی یك از زاوران امام رضا (ع) رفته بودیم. وقتی كه به منزل آمدیم دیدم كه علی تمامی اتاقها را جارو كشیده و درحال شستن ظرفها بود. گفتم: مادر تو چرا این كاررا انجام دادی؟ جواب داد سن شما زیاد است و من باید كارهایت را انجام بدهم. چونكه خواهرانم و زن برادرانم فرصت ندارند به شما كمك كنند. علی در خانه خیلی زیاد به من كمك میکرد او یاور و همدم من بود.
علی آخرین مرخصی كه آمده بود، مرخصیاش تمام شده بود میخواست به منطقه برگردد. وقتی كه در خیابان میرفت یكسره بر میگشت و به ما نگاه میکرد، برادرش جلو رفت و گفت مگر نمیخواهی سر خدمت بروی؟ جواب داد: كه میروم اما این باراصلاً دوست ندارم كه به منطقه برگردم. رفت و پیكرش به وطن برگشت.
روحش شاد و راهش پر ره رو باد
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا
#نوپو
#ارتش
#سپاه
#شهید
#شهادت
#ایثار
#شهادت
#ناجا
#ارتش
#سپاه
#شهید
#ایثار
#کشور_ایران
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار
#ژاندارمری
#شهربانی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
شهید سمیعی تا چهارم ابتدایی درس خواند.صافكار خودرو بود. به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت میکرد. هفتم مرداد ۱۳۷۰، در نوار مرزی تركیه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار مركزی شهرستان زادگاهش واقع است.
***
خاطرات شهید علی سمیعی به نقل از مادر شهید
علی سرباز بود نیمه اول خدمت در بندرعباس بود و برای نیمه دوم خدمت به كردستان رفت. یكبار به مرخصی آمده بود كه براردش نامزد كرده بود. گفت: مادر من به سر خدمت بر میگردم. تا برای عروسی برادرم بیایم. گفتم: نه مادر برای یك شب نمیارزد كه تو این همه راه بیایی؟ گفت: هرچه شما بگویید. مدتی از عروسی برادرش گذشت كه علی شهید شده بود و ما نمیدانستیم من شب خواب بدی دیدم و فردای آن روز دلشوره عجیبی گرفتم. دیدم پسرم آمد و گفت علی مجروح شده و تیر به پایش اصابت كرده، میخواهم به بیمارستان برویم. اما من قبول نکردم و گفتم: علی شهید شده است. روز تشیع جنازه به سرد خانه رفتم و مشاهده كردیم كه منافقین ضد اسلام کومله سر علی را بریده بودند و پوست صورتش را كنده بودند و بطور فجیهی علی را به شهادت رسانیده بودند. علی یك مرتبه که به مرخصی آمده بود، ما به دیدن زیارت قبولی یك از زاوران امام رضا (ع) رفته بودیم. وقتی كه به منزل آمدیم دیدم كه علی تمامی اتاقها را جارو كشیده و درحال شستن ظرفها بود. گفتم: مادر تو چرا این كاررا انجام دادی؟ جواب داد سن شما زیاد است و من باید كارهایت را انجام بدهم. چونكه خواهرانم و زن برادرانم فرصت ندارند به شما كمك كنند. علی در خانه خیلی زیاد به من كمك میکرد او یاور و همدم من بود.
علی آخرین مرخصی كه آمده بود، مرخصیاش تمام شده بود میخواست به منطقه برگردد. وقتی كه در خیابان میرفت یكسره بر میگشت و به ما نگاه میکرد، برادرش جلو رفت و گفت مگر نمیخواهی سر خدمت بروی؟ جواب داد: كه میروم اما این باراصلاً دوست ندارم كه به منطقه برگردم. رفت و پیكرش به وطن برگشت.
روحش شاد و راهش پر ره رو باد
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا
#نوپو
#ارتش
#سپاه
#شهید
#شهادت
#ایثار
#شهادت
#ناجا
#ارتش
#سپاه
#شهید
#ایثار
#کشور_ایران
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار
#ژاندارمری
#شهربانی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
۵.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.