تقدیر بود پای کسی در میان نبود

تقدیر بود! پای کسی در میان نبود
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود

می‌شد تو را دوباره به دست آورم، ولی
وصلی چنین که لایق عشقی چنان نبود

یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود

ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود

آنجا که دوست آینه‌ام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود

از خنده‌ی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود...
دیدگاه ها (۲)

#قهوه_ دالگونایک قهوه خامه ای هیجان انگیز که فقط با آبجوش و ...

آرامش"به معنای آن نیستکه صدایی نباشدمشکلی وجود نداشته باشدیا...

#قلب سورپرایز شکلاتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط