شب اول جدایی مثل شب اول قبره!خاطره ها از هر طرف بهت فشار
شب اول جدایی مثل شب اول قبره!خاطره ها از هر طرف بهت فشار میارن، حرفا، قول و قرارا...
اما بالاخره با تمام اشکها میگذره...
از فرداش باورت میشه کم کم و یاد میگیری که دلتنگ نباشی...
استخونهای شکسته ی احساست رو جمع میکنی و جملات آخر رو هی با خودت مرور میکنی
تا بفهمی خیلی وقت بوده که تاریخ مصرفت تموم شده بوده و
خودت داشتی الکی هی کشش میدادی...
میشی یه آشنای دور مثل "همه"!
بعد میری بسمت آدم شدن بعد عمری حوا بودن...
خدا رو چه دیدی؟
شاید این دفعه آدم شدی!
اما بالاخره با تمام اشکها میگذره...
از فرداش باورت میشه کم کم و یاد میگیری که دلتنگ نباشی...
استخونهای شکسته ی احساست رو جمع میکنی و جملات آخر رو هی با خودت مرور میکنی
تا بفهمی خیلی وقت بوده که تاریخ مصرفت تموم شده بوده و
خودت داشتی الکی هی کشش میدادی...
میشی یه آشنای دور مثل "همه"!
بعد میری بسمت آدم شدن بعد عمری حوا بودن...
خدا رو چه دیدی؟
شاید این دفعه آدم شدی!
۲.۴k
۱۲ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.