عکس مربوط به سربریده حضرت یحیی تعمید دهنده میباشد که به د
عکس مربوط به سربریده حضرت یحیی تعمید دهنده میباشد که به درخواست همسر «هیرودیس» (یا هردوش)...((هرود پادشاه و والی یهودیه از سوی امپراتوری روم بود))سرش ازبدن جدا شد
آنا تومروس ملکه روس
در چند پست از ما پرسیده اند، آیا تومروس آنا (یا آنا تومروس) ملکه ترکهاست؟ بدین منظور سری به اینترنت زدم، تا ببینم علت این پرسش تکراری در یک زمان چیست؟ دیدم در تعدادی وبلاگ، یک متن را از روی یکدیگر کپی کرده اند، و ناخواسته عده ای جوان ایرانی دارند تاریخ خودشان را زیر سئوال و درهمی می برند. در این متن کپی پیس شده، هیچ منبعی ذکر نشده، و فقط بقصد خاص مطرح شده است. این متن بی سند و مدرک، در ادامه فرمان ضد کوروش استعمار و امپریالیسم است، که از همه طرف بی عدد انیرانی شنیده می شود، منجمله، تعدادی کمونیست معلوم حال، تعدادی بنیادگرای مختلف، تعدادی تجزیه طلب بی برنامه، و شاید تعدادی اندک دیگر.
ریشه یابی آناتومروس ــ هر شخص نامی دارد و هر نام معنی، و هر معنی ریشه یابی دارد، درصورتیکه معنی و ریشه یابی نام خود را نمی دانید، درباره آن تحقیق نمایید یا در نظر ها بنویسید، تا ما نیز توضیحی دهیم. آنا = (آ = حرف اول الفبا، یا اولین + ن = نا = نان = برکت)، آنا = اولین برکت یا ملکه و زن.
توم = نوعی خاک یا زمین، بر وزن انواع خاک و زمین مانند: تون، تور، توس، توت، توپ.
روس = اوس = بالا، رئیس، همان سرزمین روس، یعنی سرزمین بالا.
آناتومروس = بانوی سرزمین بالا. یا ملکه سرزمین روس.
در بعضی از وب ها، آناتومروس را آناتومریش نوشته اند، روس = بالا = رئیس = اوس = ریش= با آوا های مختلف در گویش های مختلف، ولی همه به یک معنی است. روس ها یعنی مردم سرزمین بالا در تاریخ با هخامنشیان تا ساسانیان درگیر بودند، بخش هایی از آنها با گرمتر شدن هوا در هزاره های سوم و چهارم خورشیدی ایرانی، به شمال رانده شده یا رفتند، و نام سرزمین بالا یا روس هم با خودشان بردند.
جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود. در معنی نام آناتومروس صحبتی از ترک و فارس و... نیست، فقط با ترکیب حروف الفبای تمدن جی است.
متن بدون سند و مدرک که تعدادی وبلاگ، از روی یکدیگر کپی پیس کرده اند، در زیر:
تومروس آنا، ملکه آذربایجان و کشته شدن کوروش به دست وی
از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند، سُکاها می باشند، که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند. ملکه سُکاها بنام تومروس، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ، به کوروش فرستاده است می گوید: ای ملک به تو نصیحت می کنم، که دست از این کار برداری، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی، به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش، و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم. افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد، زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست… ای خونخوار سیری ناپذیر، که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای و او را با نیرنگ به اسارت خویش درآورده ای، بر خود مبال، زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده. با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم. پندم را بپذیر و او را رها کن و خود را تسلیم نمای بی آن که زیان ببینی و از آذربایجان بزرگ دور شو. اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند، که هر اندازه تشنة خون باشی، از خون سیرت خواهم کرد.
تومروس پس از این دو پیام، تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد، جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد، و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد. آنگاه تومروس سر کوروش را برید، آنرا در خمره پرخونی فرو برد و گفت: آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی...
کوروش پس از فتح بابل، بر آن شد ماساژت (آذربایجان) را نیز مغلوب کند، ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراکس (آراز) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها (آذربایجانی ها) بسیار ماجراجو بودند. حمله به ماساژت ها (آذربایجان) زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها (آذربایجانیها) فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس) بود بر آنها حکومت می کرد. کوروش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد. تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است، بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند، به کوروش پاسخ منفی داد. وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد. تومروس برای کوروش پیغام فرستاد، که به سرزمین خود باز گردد، و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند. ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خود، به این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس، با آنان روبرو شود. در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند، تومرس از کوروش درخواست کرد،
آنا تومروس ملکه روس
در چند پست از ما پرسیده اند، آیا تومروس آنا (یا آنا تومروس) ملکه ترکهاست؟ بدین منظور سری به اینترنت زدم، تا ببینم علت این پرسش تکراری در یک زمان چیست؟ دیدم در تعدادی وبلاگ، یک متن را از روی یکدیگر کپی کرده اند، و ناخواسته عده ای جوان ایرانی دارند تاریخ خودشان را زیر سئوال و درهمی می برند. در این متن کپی پیس شده، هیچ منبعی ذکر نشده، و فقط بقصد خاص مطرح شده است. این متن بی سند و مدرک، در ادامه فرمان ضد کوروش استعمار و امپریالیسم است، که از همه طرف بی عدد انیرانی شنیده می شود، منجمله، تعدادی کمونیست معلوم حال، تعدادی بنیادگرای مختلف، تعدادی تجزیه طلب بی برنامه، و شاید تعدادی اندک دیگر.
ریشه یابی آناتومروس ــ هر شخص نامی دارد و هر نام معنی، و هر معنی ریشه یابی دارد، درصورتیکه معنی و ریشه یابی نام خود را نمی دانید، درباره آن تحقیق نمایید یا در نظر ها بنویسید، تا ما نیز توضیحی دهیم. آنا = (آ = حرف اول الفبا، یا اولین + ن = نا = نان = برکت)، آنا = اولین برکت یا ملکه و زن.
توم = نوعی خاک یا زمین، بر وزن انواع خاک و زمین مانند: تون، تور، توس، توت، توپ.
روس = اوس = بالا، رئیس، همان سرزمین روس، یعنی سرزمین بالا.
آناتومروس = بانوی سرزمین بالا. یا ملکه سرزمین روس.
در بعضی از وب ها، آناتومروس را آناتومریش نوشته اند، روس = بالا = رئیس = اوس = ریش= با آوا های مختلف در گویش های مختلف، ولی همه به یک معنی است. روس ها یعنی مردم سرزمین بالا در تاریخ با هخامنشیان تا ساسانیان درگیر بودند، بخش هایی از آنها با گرمتر شدن هوا در هزاره های سوم و چهارم خورشیدی ایرانی، به شمال رانده شده یا رفتند، و نام سرزمین بالا یا روس هم با خودشان بردند.
جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود. در معنی نام آناتومروس صحبتی از ترک و فارس و... نیست، فقط با ترکیب حروف الفبای تمدن جی است.
متن بدون سند و مدرک که تعدادی وبلاگ، از روی یکدیگر کپی پیس کرده اند، در زیر:
تومروس آنا، ملکه آذربایجان و کشته شدن کوروش به دست وی
از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند، سُکاها می باشند، که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند. ملکه سُکاها بنام تومروس، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ، به کوروش فرستاده است می گوید: ای ملک به تو نصیحت می کنم، که دست از این کار برداری، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی، به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش، و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم. افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد، زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست… ای خونخوار سیری ناپذیر، که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای و او را با نیرنگ به اسارت خویش درآورده ای، بر خود مبال، زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده. با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم. پندم را بپذیر و او را رها کن و خود را تسلیم نمای بی آن که زیان ببینی و از آذربایجان بزرگ دور شو. اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند، که هر اندازه تشنة خون باشی، از خون سیرت خواهم کرد.
تومروس پس از این دو پیام، تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد، جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد، و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد. آنگاه تومروس سر کوروش را برید، آنرا در خمره پرخونی فرو برد و گفت: آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی...
کوروش پس از فتح بابل، بر آن شد ماساژت (آذربایجان) را نیز مغلوب کند، ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراکس (آراز) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها (آذربایجانی ها) بسیار ماجراجو بودند. حمله به ماساژت ها (آذربایجان) زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها (آذربایجانیها) فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس) بود بر آنها حکومت می کرد. کوروش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد. تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است، بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند، به کوروش پاسخ منفی داد. وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد. تومروس برای کوروش پیغام فرستاد، که به سرزمین خود باز گردد، و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند. ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خود، به این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس، با آنان روبرو شود. در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند، تومرس از کوروش درخواست کرد،
۸.۱k
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.