عاشقانه
چه بر سر داری ای دلبر تو امشب؟
چرا کردی دلم ویرانه امشب؟
زِ دستِ کُشته ی مستِ نگاهت
نمی نوشی می از پیمانه امشب
به پایت ماندم و نامانده رفتی
چرا جوئی می از بیگانه امشب؟
دلم پیشِ تو و با دیگرانی
نخواندی قصّه و افسانه امشب
نشانِ عشقِ تو بر سینه دارم
شدم میخوارِ این میخانه امشب
سحر شُد دل ندادی سوی دلبر
توئی جان و منم دیوانه امشب
چرا کردی دلم ویرانه امشب؟
زِ دستِ کُشته ی مستِ نگاهت
نمی نوشی می از پیمانه امشب
به پایت ماندم و نامانده رفتی
چرا جوئی می از بیگانه امشب؟
دلم پیشِ تو و با دیگرانی
نخواندی قصّه و افسانه امشب
نشانِ عشقِ تو بر سینه دارم
شدم میخوارِ این میخانه امشب
سحر شُد دل ندادی سوی دلبر
توئی جان و منم دیوانه امشب
۱۴.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.