فلسفه ، از ایران باستان آغاز شده است ، ونه از یونان-1 :
فلسفه ، از ایران باستان آغاز شده است ، ونه از یونان-1 :
همانگونه که می دانید ، "فردریش ویلهلم نیچه" فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم ، کتابی بنام "چنین گفت زرتشت" دارد. او در این کتاب پس از یادآوری ایده های فلسفی زرتشت ، به بیان ایده های فلسفی خود می پردازد. ولی جالب است که بدانید عبارت "چنین گفت زرتشت" ، عبارتی بوده است که بیشتر فیلسوفان یونان باستان ، در آغاز گفته هایشان می آورده اند ، چون زرتشت مرجع معتبر همهء فیلسوفان آن زمان بوده است. ولی آدم نمائی گجسته (ناخجسته) بنام اسکندر مقدونی ، در روند تاخت وتاز خود به ایران ، همهء کتابهای برجستهء "خردپرستی" (مزدایسنا) (فلسفه) (1) و نیز دانشمندان ایران باستان که در کتابخانه های شاهنشاهی بودند را به یونان منتقل نمود، وبقیه را نابود کرد. یادآوری میشود که کتابهای علمی ایران باستان در موضوعات "حساب" ، "هندسه" ، "پزشکی" ، "ستاره شناسی" ، "دگردیسی موجودات زنده" ، "موسیقی" ، "ابزارسازی" ، "ساختمانسازی" و ... بوده اند .
از آنجا که درستی و درستکاری از چشم جهانیان پاکسرشت پنهان نمی ماند ، امروزه بیشتر مراجع فرهنگی معتبر ، زرتشت را آغازگر فلسفه میدانند ؛ از آن میان باید به "فرهنگ فلسفهء آکسفورد" اشاره کرد که از سال 2005 زرتشت را آغازگر فلسفه دانسته است (1). در دنبالهء استوار ساختن (اثبات) این باور ، باید گفت که :
فلسفهء زرتشت میگوید : "جوهرهء طبیعت ، حرکت است ؛ و این حرکت، از کشمکش میان بخشهای ناسازگار درون هر باشندهء (موجود) طبیعی پدید می آید، و آتش که همواره در حال حرکت است ، نماد این حرکت همیشگی است " (گرچه برخی از آدمها توان آن را ندارند که مینوی (معنای) نماد را درک کنند ، و "نماد یک چیز" را با "خود آن چیز" یکی می گیرند). در دنبالهء این پیشگفتار باید بگویم که : در ماه های پایانی سال 548 پ م ، "تالس" ، یعنی کسی که غرب و متحدین غرب او را بعنوان آغازگر فلسفه میدانند، چون شنید که سپاه آزادیبخش کورش بزرگ در شرف آزادسازی "بخش آسیائی یونان" از دست برده دارسالاران است ، بهمراه شخص دیگری بنام "بیاس" ، به همهء شهرهای "بخش آسیائی یونان" سفر کرد و کوشش کرد تا برده ها را با برده داران همدل سازد ، تا به اتفاق هم بتوانند در برابر سپاه کورش پیروز شوند و نظام برده دارسالاری را از شکست نجات دهند . تالس ، که طرفدار پایدار ماندن برده دارسالاری بود ، در این سفرها همچنین کوشش میکرد که دین و فلسفهء زرتشت ، که در یونان طرفداران زیادی پیدا کرده بود ، را نادرست نشان دهد . بنا براین او دربرابرسخن فلسفی زرتشت (آمده در بالا)؛ گفت : جوهرهء طبیعت "آب" است.
ولی چون آشکار بود که در پشت این پاسخ تالس ، یک کجفهمی آگاهانه یا ناآگاهانه وجود دارد ، فیلسوف یونانی جوانتری بنام آناکسیماندروس میلتوسی که طرفدار زرتشت بود ، در سال 548 پ م ، این گفتهء تالس را نادرست نامید و غیر مستقیم از نظر زرتشت پشتیبانی کرد (غیر مستقیم ، چون طرفداری از زرتشت برابر بود با کشته شدن بدست برده دارسالاران) ؛ و گفتهء زرتشت را با کلماتی دیگر، و از قول خود ، اینچنین بیان کرد : "مادهء بنیادین ، آنگونه که تالس می اندیشد ، "آب" نیست ، بلکه "مادهء نامتعین" است ، که از روز ازل وجود داشته است ، و تا ابد وجود خواهد داشت ، و هم حدی مکانی برای آن نمی توان تصور کرد . در درون موجودات متعین ، پس از پدیدآمدنشان ، کشمکش و جدالی میان حالات متضاد "آن موجود" پدید می آید ، و پس از مدتی ، از دل این کشمکشها و جدال ها ، حالت جدید "آن موجود" پدید می آید ؛ و این حرکت ، همیشه ادامه می یابد". (فوروارد فراموش نشود).
tarikhopishaztarikh : نوشتهء
منبع(1) پاراگراف چهارم ، زیر عنوان "فلسفه" (بزبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Zoroaster
Zoroaster
Zoroaster (/ˌzɒroʊˈæstər/ or /ˈzɒroʊˌæstər/, from Greek Ζωροάστρης Zōroastrēs), also known as Zarathustra (/ˌzɑːrəˈθuːstrə/; Avestan:
همانگونه که می دانید ، "فردریش ویلهلم نیچه" فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم ، کتابی بنام "چنین گفت زرتشت" دارد. او در این کتاب پس از یادآوری ایده های فلسفی زرتشت ، به بیان ایده های فلسفی خود می پردازد. ولی جالب است که بدانید عبارت "چنین گفت زرتشت" ، عبارتی بوده است که بیشتر فیلسوفان یونان باستان ، در آغاز گفته هایشان می آورده اند ، چون زرتشت مرجع معتبر همهء فیلسوفان آن زمان بوده است. ولی آدم نمائی گجسته (ناخجسته) بنام اسکندر مقدونی ، در روند تاخت وتاز خود به ایران ، همهء کتابهای برجستهء "خردپرستی" (مزدایسنا) (فلسفه) (1) و نیز دانشمندان ایران باستان که در کتابخانه های شاهنشاهی بودند را به یونان منتقل نمود، وبقیه را نابود کرد. یادآوری میشود که کتابهای علمی ایران باستان در موضوعات "حساب" ، "هندسه" ، "پزشکی" ، "ستاره شناسی" ، "دگردیسی موجودات زنده" ، "موسیقی" ، "ابزارسازی" ، "ساختمانسازی" و ... بوده اند .
از آنجا که درستی و درستکاری از چشم جهانیان پاکسرشت پنهان نمی ماند ، امروزه بیشتر مراجع فرهنگی معتبر ، زرتشت را آغازگر فلسفه میدانند ؛ از آن میان باید به "فرهنگ فلسفهء آکسفورد" اشاره کرد که از سال 2005 زرتشت را آغازگر فلسفه دانسته است (1). در دنبالهء استوار ساختن (اثبات) این باور ، باید گفت که :
فلسفهء زرتشت میگوید : "جوهرهء طبیعت ، حرکت است ؛ و این حرکت، از کشمکش میان بخشهای ناسازگار درون هر باشندهء (موجود) طبیعی پدید می آید، و آتش که همواره در حال حرکت است ، نماد این حرکت همیشگی است " (گرچه برخی از آدمها توان آن را ندارند که مینوی (معنای) نماد را درک کنند ، و "نماد یک چیز" را با "خود آن چیز" یکی می گیرند). در دنبالهء این پیشگفتار باید بگویم که : در ماه های پایانی سال 548 پ م ، "تالس" ، یعنی کسی که غرب و متحدین غرب او را بعنوان آغازگر فلسفه میدانند، چون شنید که سپاه آزادیبخش کورش بزرگ در شرف آزادسازی "بخش آسیائی یونان" از دست برده دارسالاران است ، بهمراه شخص دیگری بنام "بیاس" ، به همهء شهرهای "بخش آسیائی یونان" سفر کرد و کوشش کرد تا برده ها را با برده داران همدل سازد ، تا به اتفاق هم بتوانند در برابر سپاه کورش پیروز شوند و نظام برده دارسالاری را از شکست نجات دهند . تالس ، که طرفدار پایدار ماندن برده دارسالاری بود ، در این سفرها همچنین کوشش میکرد که دین و فلسفهء زرتشت ، که در یونان طرفداران زیادی پیدا کرده بود ، را نادرست نشان دهد . بنا براین او دربرابرسخن فلسفی زرتشت (آمده در بالا)؛ گفت : جوهرهء طبیعت "آب" است.
ولی چون آشکار بود که در پشت این پاسخ تالس ، یک کجفهمی آگاهانه یا ناآگاهانه وجود دارد ، فیلسوف یونانی جوانتری بنام آناکسیماندروس میلتوسی که طرفدار زرتشت بود ، در سال 548 پ م ، این گفتهء تالس را نادرست نامید و غیر مستقیم از نظر زرتشت پشتیبانی کرد (غیر مستقیم ، چون طرفداری از زرتشت برابر بود با کشته شدن بدست برده دارسالاران) ؛ و گفتهء زرتشت را با کلماتی دیگر، و از قول خود ، اینچنین بیان کرد : "مادهء بنیادین ، آنگونه که تالس می اندیشد ، "آب" نیست ، بلکه "مادهء نامتعین" است ، که از روز ازل وجود داشته است ، و تا ابد وجود خواهد داشت ، و هم حدی مکانی برای آن نمی توان تصور کرد . در درون موجودات متعین ، پس از پدیدآمدنشان ، کشمکش و جدالی میان حالات متضاد "آن موجود" پدید می آید ، و پس از مدتی ، از دل این کشمکشها و جدال ها ، حالت جدید "آن موجود" پدید می آید ؛ و این حرکت ، همیشه ادامه می یابد". (فوروارد فراموش نشود).
tarikhopishaztarikh : نوشتهء
منبع(1) پاراگراف چهارم ، زیر عنوان "فلسفه" (بزبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Zoroaster
Zoroaster
Zoroaster (/ˌzɒroʊˈæstər/ or /ˈzɒroʊˌæstər/, from Greek Ζωροάστρης Zōroastrēs), also known as Zarathustra (/ˌzɑːrəˈθuːstrə/; Avestan:
۴.۴k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.