فردی که 19 سال آقا امام زمان عج الله به دیدنش می رفت..
نام و شهرت ایشان آقا سید کریم محمودی بود و در گوشه ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی مشغول بود، به همین جهت مشهور به این عنوان شد!
رمز ملاقات دیدارش با امام زمان عج الله چه بود؟ چگونه موفق به لقا و دیدار امام زمان علیه السلام شد؟ همین سوال را از سید عبدالکریم پرسیدند – شیخ مرتضی زاهد هم اعجوبه روزگار بود.
هر روز به مغازه ی ایشان می رفت غوغا بود –
از سید عبدالکریم پرسیدند:
چه شد که موفق به دیدار حضرت شدی؟
فرمود: من یک شب پیغمبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله را در عالم رویا زیارت کردم.
گفتم: یا جداه ، یا رسول الله ، من خیلی علاقه دارم خدمت آقازاده ی شما برسم، چه کنم؟
هر دری می زنم نمی شود. جدم فرمود: سید عبدالکریم ، فرزندم ، روزی دو بار ؛
اول صبح و اول شب می نشینی و برای حسینم گریه می کنی ، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.
می گوید: من از خواب بیدار شدم ،این برنامه را یک سال ادامه دادم ، صبح ها می نشستم ، خودم برای خودم روضه ی کربلا را می خواندم ، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم.
یک سال که از این جریان گذشت ، دیدم دیگر راه باز شد.
بعضی ها می گویند : چه آسان! بسم الله شروع کنند ببینند می توانند یا نه !؟
خیلی ها شروع کردند وسط کار بریدند. باید بگوییم : خدایا کمکمان هم بکن.
اتفاقا" مطلب مؤید به قانون سنخیت است . امام زمان علیه السلام یکی از عبادات عالیه و اعمالش همین است؛
اول صبح و دم غروب گریه می کند برای امام حسین علیه السلام.
اگر یکی این عمل را انجام داد ، با امامش همکار می شود، هم سنخ می شود. « السنخیة علة الانضمام »سنخیت موجب ضمیمه شدن و رابطه و وصل خواهد شد!
آقا سیدکریم با وجود آن مقامات ولایی و توحیدی، تا حدودی گمنام بود و در زمان حیاتش فقط خواص و علمای "اهل معنای" تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند!
ایشان ارادت ویژه ای به حضرت سیدالشهداء علیه السلام داشتند. نقل است آقا سیدکریم پینه دوز همچون آقا و مولایش حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر روز به صورت دائم در هر صبح و شام دقایقی را به یاد سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام گریان می گشته است و بدون استثناء در طول سال، در هر صبح و شام قطره های اشکی جانسوز از دیدگانش سرازیر می شده است.
در یکی از تشرفات سید کریم، امام زمان(عج) به او می فرمایند: «اگر هفته ای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه می کنی؟ «سید در پاسخ می گوید: «آقا جان! به خدا می میرم!» و امام زمان (عج) می فرمایند: «اگر این طور نبود، هفتهای یک ما را نمی دیدی!»
آقای سید محسن خرازی می فرمود: «مرحوم پدرم برای ما نقل کرد و گفت: یک روز آقا سید کریم کفاش برای خداحافظی به مغازه ما آمد. او قرار بود به عتبات عالیات و کربلای امام حسین علیه السلام مشرف شود.
آقا سیدکریم در حالی که با ما خداحافظی می کرد، گفت:”من به کربلا مشرف می شوم، ولی از این سفر باز نخواهم گشت و در همان کربلا از دنیا خواهم رفت و همان جا مدفون می شوم!
”ما این سخن را در حالی که دوست نداشتیم باور کنیم، از آقا سید کریم شنیدیم و او به کربلا مشرف شد.
بعد از مدتی خبر رسید که آقا سید کریم پینه دوز در کربلا از دنیا رفته است و او را در صحن مطهر امام حسین(ع) به خاک سپرده اند!
خدایا ! بارالها ! پروردگارا ! به حق حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و به حق امام زمان ،
مهدی موعود علیه السلام توفیق گریستن بر ابی عبدالله الحسین علیه السلام را به ما عنایت فرما!
رمز ملاقات دیدارش با امام زمان عج الله چه بود؟ چگونه موفق به لقا و دیدار امام زمان علیه السلام شد؟ همین سوال را از سید عبدالکریم پرسیدند – شیخ مرتضی زاهد هم اعجوبه روزگار بود.
هر روز به مغازه ی ایشان می رفت غوغا بود –
از سید عبدالکریم پرسیدند:
چه شد که موفق به دیدار حضرت شدی؟
فرمود: من یک شب پیغمبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله را در عالم رویا زیارت کردم.
گفتم: یا جداه ، یا رسول الله ، من خیلی علاقه دارم خدمت آقازاده ی شما برسم، چه کنم؟
هر دری می زنم نمی شود. جدم فرمود: سید عبدالکریم ، فرزندم ، روزی دو بار ؛
اول صبح و اول شب می نشینی و برای حسینم گریه می کنی ، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.
می گوید: من از خواب بیدار شدم ،این برنامه را یک سال ادامه دادم ، صبح ها می نشستم ، خودم برای خودم روضه ی کربلا را می خواندم ، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم.
یک سال که از این جریان گذشت ، دیدم دیگر راه باز شد.
بعضی ها می گویند : چه آسان! بسم الله شروع کنند ببینند می توانند یا نه !؟
خیلی ها شروع کردند وسط کار بریدند. باید بگوییم : خدایا کمکمان هم بکن.
اتفاقا" مطلب مؤید به قانون سنخیت است . امام زمان علیه السلام یکی از عبادات عالیه و اعمالش همین است؛
اول صبح و دم غروب گریه می کند برای امام حسین علیه السلام.
اگر یکی این عمل را انجام داد ، با امامش همکار می شود، هم سنخ می شود. « السنخیة علة الانضمام »سنخیت موجب ضمیمه شدن و رابطه و وصل خواهد شد!
آقا سیدکریم با وجود آن مقامات ولایی و توحیدی، تا حدودی گمنام بود و در زمان حیاتش فقط خواص و علمای "اهل معنای" تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند!
ایشان ارادت ویژه ای به حضرت سیدالشهداء علیه السلام داشتند. نقل است آقا سیدکریم پینه دوز همچون آقا و مولایش حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر روز به صورت دائم در هر صبح و شام دقایقی را به یاد سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام گریان می گشته است و بدون استثناء در طول سال، در هر صبح و شام قطره های اشکی جانسوز از دیدگانش سرازیر می شده است.
در یکی از تشرفات سید کریم، امام زمان(عج) به او می فرمایند: «اگر هفته ای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه می کنی؟ «سید در پاسخ می گوید: «آقا جان! به خدا می میرم!» و امام زمان (عج) می فرمایند: «اگر این طور نبود، هفتهای یک ما را نمی دیدی!»
آقای سید محسن خرازی می فرمود: «مرحوم پدرم برای ما نقل کرد و گفت: یک روز آقا سید کریم کفاش برای خداحافظی به مغازه ما آمد. او قرار بود به عتبات عالیات و کربلای امام حسین علیه السلام مشرف شود.
آقا سیدکریم در حالی که با ما خداحافظی می کرد، گفت:”من به کربلا مشرف می شوم، ولی از این سفر باز نخواهم گشت و در همان کربلا از دنیا خواهم رفت و همان جا مدفون می شوم!
”ما این سخن را در حالی که دوست نداشتیم باور کنیم، از آقا سید کریم شنیدیم و او به کربلا مشرف شد.
بعد از مدتی خبر رسید که آقا سید کریم پینه دوز در کربلا از دنیا رفته است و او را در صحن مطهر امام حسین(ع) به خاک سپرده اند!
خدایا ! بارالها ! پروردگارا ! به حق حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و به حق امام زمان ،
مهدی موعود علیه السلام توفیق گریستن بر ابی عبدالله الحسین علیه السلام را به ما عنایت فرما!
۹.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.