رویایی که تبدیل به واقعیت شد مارت ۸۷
دو ساعت همینجوری وایساده بودن انگار نه انگار منم داشت خوابم میبرد جین:گائول دسشویی کردم به خودم من:ها تنبیه کوک:گائول پام شیکست من:آشتی کنید تا بگم بشینید جین:آشتی آشتی من همینجوری داشتم وایساده از حال میرفتم من:خیله خوب پس آشتی جین:آره آره جون عمت بزار برم من:برو جیمین:واییی دسشویم ریخت منم که داشتم میوفتادم کوک:گائول تو داری میخوابی من:هان بعد افتادم تو بغل جونگ کوک خوابم برد قشنگ
از زبون جونگ کوک
افتاد تو بغلم من:گائول گائول:خوابم میاد 😪 بعد بلندش کردم از رو زمین و بردمش که خوابید گذاشتمش رو تخت اینه چی خوابیده بود منم کنارش دراز کشیدم و دستشو گرفتم بعد چند دقیقه بیدار شد من:خانوم خواب آلو بیدار شدی ببین منو وایسوندی گائول:ببخشید من:وقتی مهربون میشی بیشتر عاشقت میشم گائول گایول:جانم من:به همه بگیم من و تو باهم رابطه داریم دیگه نمی تونم نخفید کنم گائول:جونگ کوک منم میخوام ولی میترسم باعث دردسرشه من:تو دردسر من نیستی از هیچی نترس بهتر از اینکه خودشون بفهمن گائول:نمیدونم من فقط به فکر توام من:عزیزدلم چیزی نمیشه مطمئن باش همه چی درست میشه گائول:خیله خوب من:خوبه نمی تونم بیشتر از این مخفیت کنم گائول:😊خیله خوب هرجور خودت راحتی من:پس مشکلی نداری گائول:نه ولی استرسش بالاست من:اصلا استرس نداشته باش فقط باید باهم بریم کمپانی و بگیم گائول:کی بریم من:اوم به نظرم امروز بگیم بهتره گائول:اوکی من:پس چند دقیقه دیگه بریم گائول:باشه بعد چند دقیقه رفتیم بیرون و به پسرا گفتیم که چه تصمیمی گرفتیم نامجون:مطمئنی من:آره تصمیممون رو گرفتیم نامجون:اوکی بعد رفتیم کمپانی استرس داشتم بعد جونگ کوک دستمو گرفت من:عزیزم استرس نداشته باش گائول:دست خودم نیست اگه قبول نکنه چی من:کاری که قبلا باید میکردیم گائول:چیکار من:بعد از اینکه گفتیم بهت میگم گائول:فوضولیم گل کرد من:ای جون😂 بعد رفتیم کمپانی
از زبون خودم
(این قسمت خیلی خوبه😂)
جونگ کوک دستمو گرفت برد تو کمپانی همه چشمشون به ما بود منم از خجالت هفت طبقه رفتم زیر زمین یکی دهنش واموند یکی قهوه از تو دهنش ریخت بیرون و منیجره من:یا خدا منیجر منیجر:اینجا چه خبره منیجر یه نگاه به من کرد منم نگاه کردم ولی بعد پایینو نگاه کردم و یه نقطه خیره شدم کوک:ام ام ام این گائوله خ خ خیلی وقت باهم ر ر ر رتبطه داریم منیجر:😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶چند وقته کوک:ام نمیدونم گائول من:منم نمیدونم خیلی زیاده آهان جونگ کوک به شکل خیلی کیوت انگوشتاشو شمرد کوک:آهان ۹ ماهه من:بابا انیشتین 😂 منیجر کپ کرده بود منیجر:چرا الان میگید😐 کوک:موقعیتش نبود میترسیدیم منیجر:الان گفتید کشته شدید آیا سوراخ شدید خون ریزی داخلی کردید😐
از زبون جونگ کوک
افتاد تو بغلم من:گائول گائول:خوابم میاد 😪 بعد بلندش کردم از رو زمین و بردمش که خوابید گذاشتمش رو تخت اینه چی خوابیده بود منم کنارش دراز کشیدم و دستشو گرفتم بعد چند دقیقه بیدار شد من:خانوم خواب آلو بیدار شدی ببین منو وایسوندی گائول:ببخشید من:وقتی مهربون میشی بیشتر عاشقت میشم گائول گایول:جانم من:به همه بگیم من و تو باهم رابطه داریم دیگه نمی تونم نخفید کنم گائول:جونگ کوک منم میخوام ولی میترسم باعث دردسرشه من:تو دردسر من نیستی از هیچی نترس بهتر از اینکه خودشون بفهمن گائول:نمیدونم من فقط به فکر توام من:عزیزدلم چیزی نمیشه مطمئن باش همه چی درست میشه گائول:خیله خوب من:خوبه نمی تونم بیشتر از این مخفیت کنم گائول:😊خیله خوب هرجور خودت راحتی من:پس مشکلی نداری گائول:نه ولی استرسش بالاست من:اصلا استرس نداشته باش فقط باید باهم بریم کمپانی و بگیم گائول:کی بریم من:اوم به نظرم امروز بگیم بهتره گائول:اوکی من:پس چند دقیقه دیگه بریم گائول:باشه بعد چند دقیقه رفتیم بیرون و به پسرا گفتیم که چه تصمیمی گرفتیم نامجون:مطمئنی من:آره تصمیممون رو گرفتیم نامجون:اوکی بعد رفتیم کمپانی استرس داشتم بعد جونگ کوک دستمو گرفت من:عزیزم استرس نداشته باش گائول:دست خودم نیست اگه قبول نکنه چی من:کاری که قبلا باید میکردیم گائول:چیکار من:بعد از اینکه گفتیم بهت میگم گائول:فوضولیم گل کرد من:ای جون😂 بعد رفتیم کمپانی
از زبون خودم
(این قسمت خیلی خوبه😂)
جونگ کوک دستمو گرفت برد تو کمپانی همه چشمشون به ما بود منم از خجالت هفت طبقه رفتم زیر زمین یکی دهنش واموند یکی قهوه از تو دهنش ریخت بیرون و منیجره من:یا خدا منیجر منیجر:اینجا چه خبره منیجر یه نگاه به من کرد منم نگاه کردم ولی بعد پایینو نگاه کردم و یه نقطه خیره شدم کوک:ام ام ام این گائوله خ خ خیلی وقت باهم ر ر ر رتبطه داریم منیجر:😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶چند وقته کوک:ام نمیدونم گائول من:منم نمیدونم خیلی زیاده آهان جونگ کوک به شکل خیلی کیوت انگوشتاشو شمرد کوک:آهان ۹ ماهه من:بابا انیشتین 😂 منیجر کپ کرده بود منیجر:چرا الان میگید😐 کوک:موقعیتش نبود میترسیدیم منیجر:الان گفتید کشته شدید آیا سوراخ شدید خون ریزی داخلی کردید😐
۱۱.۴k
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.