فقط مال من باش پارت ۲۶
رفتیم من زنگ در و زدم تو خونه صدای دوبس دوبس میومد من:بزار من بزنم نمیشنون ده بار پشت سرهم زنگ زدم آخر اومد سمت در کوک:زنگ خراب شد من:همیشه اینجوری میفهمه😐😂 کوک:😂😂 اومد در و باز کرد سولی:عه اومدی بیا تو من:اوکی بعد با جونگ کوک رفتیم تو خونه آهنگ و قطع کرده بودن رفتیم یه جا وایسادیم جونگ کوک از کنارم جم نخورد دستشو دور کمرم گذاشته بود بعد پیشونیشو به لپم چسبوند همون موقع یه مرده هیز داشت منو نگاه میکرد به پاهام بعد جونگ کوک فکر کنم متوجه شد یه نگاه کرد اول گفت کوک:چیه کجارو نگاه میکنی اونور و نگاه کن من:جونگ کوک ولش کن الان تو مهمونیم مگه نمیخوای بهم خوش بگذره یه نگاه بهم کرد لبخند و اومد جلوم تا نبینه کوک:اوه دسشویی دارم من:برو خوب کوک:من به این مرده شک دارم صبر کن سولی بیاد بعد سولی اومد کوک:امم سولی مواظبه یونا هستی من برم بعد بیام سولی:آره کوک:دسشویی کجاست سولی:سمت چپ کوک:اینه تخم چشمات مراقبش باش سولی:باشه بع. دستمو ول کرد و رفت سولی:اوفف یونا جونگ کوک دیوونته ها تو واقعا دوسش داری من:آره مگه میشه کسی الکی یکیو دوست داشت سولی:درسته صبر کن یه دقیقه من:باشه همون موقع اون مرده اومد طرفم مرده:سلام خوشگله بعد به موهام دست زد (اوه اوه به نفعته گاره دیگه ای نکنی😐😂😂😂) بعد دستشو دور گردنم گذاشت حولش دادم عقب من:هویی کثافت برو اونور دستتو به من نزن مرده:اووو چه خشن من:گمشو برو مرتیکه حرومزاده همون دستشو زد به یکی از سینه هام اون یکیم گذاشت رو باسنم یه چک زدم بهش
از زبون جونگ کوک
اومدم بیرون از اتاق دیدم یه مرده به یونا گیر داده همون موقع دست زد به سینه ها یونا و بعد باسنش یونا یه چک زد ولی یونا رو بغل کرد دوییدم رفتم مرده رو کشیدم عقب با پشت زدم تو صورتش پخش زمین شد
از زبون خودم
یهو جونگ کوک اومد زد تو صورت مرده کوک:آشغال عوضی چطور جرئت کردی به یونا دست بزنی هاننننن به چه جرئتی به عشق من دست میزنی هانننن حرومزاده تخمه سگ من:جونگ کوک یعد گرفتش کتک زد همینجوری هی میرد که متوجه من شد به همه گفت کوک:همه گوش کنن این دختره مال منه عشق منه کسی حق نداره حتی نگاش کن و یا بهش بگه تو اون وقته که مرگش حتمیه حالا میخوام ببینم کی جرئت داره نزدیک یونا بشه فهمیدیدددددددد همه ترسیدن گفتن بله
از زبون جونگ کوک
اومدم بیرون از اتاق دیدم یه مرده به یونا گیر داده همون موقع دست زد به سینه ها یونا و بعد باسنش یونا یه چک زد ولی یونا رو بغل کرد دوییدم رفتم مرده رو کشیدم عقب با پشت زدم تو صورتش پخش زمین شد
از زبون خودم
یهو جونگ کوک اومد زد تو صورت مرده کوک:آشغال عوضی چطور جرئت کردی به یونا دست بزنی هاننننن به چه جرئتی به عشق من دست میزنی هانننن حرومزاده تخمه سگ من:جونگ کوک یعد گرفتش کتک زد همینجوری هی میرد که متوجه من شد به همه گفت کوک:همه گوش کنن این دختره مال منه عشق منه کسی حق نداره حتی نگاش کن و یا بهش بگه تو اون وقته که مرگش حتمیه حالا میخوام ببینم کی جرئت داره نزدیک یونا بشه فهمیدیدددددددد همه ترسیدن گفتن بله
۷۲.۴k
۲۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.