درجات ایمان
درجات ایمان
*****
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟»
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم.»
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: «آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟»
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز مسجد دوختند. پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت: «چرا نگاه میکنید؟ به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!»
جدا از اینکه این داستان واقعیت داشته باشد یا نه یک بحث مهم ، درجات وشدت و ضعف ایمان افراد است. خیلی افراد درجات ابتدایی ایمان که همان اقرار به زبان است را دارند و با گفتار فقط ادعای دینداری میکنند ، برخی از این مرحله عبور کرده و در عمل نیز به برخی رفتارهای دینی ملتزم هستند و تا جایی که مشکل خاصی برای دنیای آنها پیش نیاید واجب و حرام را مراعات میکنند . اما مراحل بالای ایمان برای کسانی است که با وجود سختی های باز هم به رعایت احکام شرع ملتزم هستند .
در کلامی حکمت آمیز امام حسین علیه السلام در مورد درجه دینداری اکثر مردم اینگونه فرموده اند :«إنّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنیا، والدِّینُ لَعْقٌ علی ألْسِنَتِهِم، یَحُوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُم، فإذامُحِّصوا بالبلاءِ قَلَ الدَّیّانون»۱ یعنی : مردم بندگان دنیا هستند و دین مثل آب دهانی بر زبانشان است ، تا وقتی زندگی شان با آن میچرخد آن را نگه میدارند ، و هنگامی که به سختی ها گرفتار میشوند دینداران کم میشوند . حضرت در این کلمات ، دین اکثر مردم را به آب دهان آنها تشبیه کرده اند بدین معنا که همانگونه که خلاص شدن از آب دهان به سادگی برای مردم ممکن است ، رها کردن دین نیز همینگونه ساده و به راحتی توسط آنها انجام میشود .
مثلا وقتی صحبت از دادن پول میشود و عناوینی مثل خمس یا صدقه مطرح میشود خیلی افراد جاخالی میدهند و سعی دارند با بهانه هایی از زیر تکلیف شانه خالی کنند همنیطور وقتی بحث روزه تابستان مطرح میشود ناخودآگاه خیلی ها مریض میشوند و روزه داران کمتر از فصول دیگر سال هستند و قویترین مردان ایمان در جایی ظهور میکنند که پای جان در میان است و باید برای التزام به ایمان جان را بر کف گرفته باعزیزان خود وداع کنند و برای حفظ اسلام فدا شوند . حقیقتا این افراد مثل یاران امام حسین علیه السلام کم شمار اند .
ــــــــــــــ
۱:تحف العقول: 245
*****
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟»
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم.»
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: «آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟»
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز مسجد دوختند. پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت: «چرا نگاه میکنید؟ به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!»
جدا از اینکه این داستان واقعیت داشته باشد یا نه یک بحث مهم ، درجات وشدت و ضعف ایمان افراد است. خیلی افراد درجات ابتدایی ایمان که همان اقرار به زبان است را دارند و با گفتار فقط ادعای دینداری میکنند ، برخی از این مرحله عبور کرده و در عمل نیز به برخی رفتارهای دینی ملتزم هستند و تا جایی که مشکل خاصی برای دنیای آنها پیش نیاید واجب و حرام را مراعات میکنند . اما مراحل بالای ایمان برای کسانی است که با وجود سختی های باز هم به رعایت احکام شرع ملتزم هستند .
در کلامی حکمت آمیز امام حسین علیه السلام در مورد درجه دینداری اکثر مردم اینگونه فرموده اند :«إنّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنیا، والدِّینُ لَعْقٌ علی ألْسِنَتِهِم، یَحُوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُم، فإذامُحِّصوا بالبلاءِ قَلَ الدَّیّانون»۱ یعنی : مردم بندگان دنیا هستند و دین مثل آب دهانی بر زبانشان است ، تا وقتی زندگی شان با آن میچرخد آن را نگه میدارند ، و هنگامی که به سختی ها گرفتار میشوند دینداران کم میشوند . حضرت در این کلمات ، دین اکثر مردم را به آب دهان آنها تشبیه کرده اند بدین معنا که همانگونه که خلاص شدن از آب دهان به سادگی برای مردم ممکن است ، رها کردن دین نیز همینگونه ساده و به راحتی توسط آنها انجام میشود .
مثلا وقتی صحبت از دادن پول میشود و عناوینی مثل خمس یا صدقه مطرح میشود خیلی افراد جاخالی میدهند و سعی دارند با بهانه هایی از زیر تکلیف شانه خالی کنند همنیطور وقتی بحث روزه تابستان مطرح میشود ناخودآگاه خیلی ها مریض میشوند و روزه داران کمتر از فصول دیگر سال هستند و قویترین مردان ایمان در جایی ظهور میکنند که پای جان در میان است و باید برای التزام به ایمان جان را بر کف گرفته باعزیزان خود وداع کنند و برای حفظ اسلام فدا شوند . حقیقتا این افراد مثل یاران امام حسین علیه السلام کم شمار اند .
ــــــــــــــ
۱:تحف العقول: 245
۸۲۹
۱۱ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.