گذشته ی فرشته رانده شده (داستان بازسازی شده)
*پارت اول*
*شخص سوم*
افراد انگشت شماری اون شخصو از بدو وجود میشناسند... حالا چرا گفتم از بدو وجود، نه از بدو تولد... چون اون انسانی نیست که متولد بشه...اون یه مخلوقه... چه مخلوقی؟
مورد علاقه ی خدا، فرشته ی جنگ و جنگاوری...
اون جزو اولین فرشته های خلق شده بود... اما... به تنها فرشته ی رانده شده تبدیل شد ... به چه دلیل؟... نافرمانی؟ شورش؟
نه... تنها یک دلیل داشت... غرور....
بعد از رانده شدن چه بلایی به سرش اومد؟... چرا اتفاق هایی براش افتاد؟... چرا داستان رو از شخص نظاره گر...یعنی خدا نشنویم؟...
_________
*صدای ناقوس آسمانی*
همه ی افراد بهشت در طبقع ی هفت بهشت گرد هم آمدند تا از رونمایی جدید خدا دیدن کنند...
گویا خداوند مخلوق های جدیدی خلق کرده...که نام آنها را فرشته های آسمانی نهاده...
همهمه ی اهالی بهشت در فضا میپیچید تا زمانی که وزیر بهشتی سخن گفت و اهالی را ساکت نمود و به مرکز زمین اشاره کرد
از میان ابر ها ، پنج فرشته ی آسمانی با ظاهر هایی کاملا گوناگون به سمت اهالی آمدند...
فرشتگانی زیبا و متفاوت
اولین فرشته ، موهایی بلند و سفید داشت، چتری هایش مانند پرده ای در اطراف صورت او انداخته شده بودن ، پوستی سفید مانند برف داشت و چشمانی به روشنی خورشید ، ردای بلند سفیدی بر تن داشت و لبخند ملایمی بر لب.
وزیر بهشت آن فرشته را فرشته ی صلح معرفی نمود
دومین فرشته موهانی به رنگ آسمان روز آفتابی داشت، چشمانی به رنگ دریا و لبانی به سرخی سیب...ردایی آبی آسمانی به تن داشت.
او فرشته ی درستکاری و نجابت بود
سومین فرشته موهانی به رنگ قرمز روشن و چشمانی همرنگ گل محمدی داشت (سرخابی) گونه های گلگون و لبانی قلوه ای داشت. ردای صورتی ملایم بر تن داشت.
او فرشته ی عشق و محبت بود
چهارمین فرشته موهانی طلایی با رگه های نقره ای داشت ، چشمانی طلایی و براق ، ردای بلند زردی بر تن داشت و لبخندی پهن بر لبان
او فرشته ی امید و پیروزی بود
و اما پنجمین فرشته، موهانی بلند و مشکی به تیرگی آسمان شب داشت ، چشمان قرمز مانند یاقوت سرخ و پوستی مانند آینه ، ردای بلند سرخی برتن داشت و لبخندی نمیزد
آن فرشته ی جنگ و جنگاوری بود.
....
________________________
خب... خدا شاهده مثل دفعه ی قبل که گذشته ی اوسیمو نوشتم به داستانم بی محلی کنینا....
حداقل فحشم میخوای بدی بده.... ولی حداقل داستانو بخون 😐💔☕
(ویس نمیزاره متن طولانی بزارم... شرمنده بابت کم بودن)
*شخص سوم*
افراد انگشت شماری اون شخصو از بدو وجود میشناسند... حالا چرا گفتم از بدو وجود، نه از بدو تولد... چون اون انسانی نیست که متولد بشه...اون یه مخلوقه... چه مخلوقی؟
مورد علاقه ی خدا، فرشته ی جنگ و جنگاوری...
اون جزو اولین فرشته های خلق شده بود... اما... به تنها فرشته ی رانده شده تبدیل شد ... به چه دلیل؟... نافرمانی؟ شورش؟
نه... تنها یک دلیل داشت... غرور....
بعد از رانده شدن چه بلایی به سرش اومد؟... چرا اتفاق هایی براش افتاد؟... چرا داستان رو از شخص نظاره گر...یعنی خدا نشنویم؟...
_________
*صدای ناقوس آسمانی*
همه ی افراد بهشت در طبقع ی هفت بهشت گرد هم آمدند تا از رونمایی جدید خدا دیدن کنند...
گویا خداوند مخلوق های جدیدی خلق کرده...که نام آنها را فرشته های آسمانی نهاده...
همهمه ی اهالی بهشت در فضا میپیچید تا زمانی که وزیر بهشتی سخن گفت و اهالی را ساکت نمود و به مرکز زمین اشاره کرد
از میان ابر ها ، پنج فرشته ی آسمانی با ظاهر هایی کاملا گوناگون به سمت اهالی آمدند...
فرشتگانی زیبا و متفاوت
اولین فرشته ، موهایی بلند و سفید داشت، چتری هایش مانند پرده ای در اطراف صورت او انداخته شده بودن ، پوستی سفید مانند برف داشت و چشمانی به روشنی خورشید ، ردای بلند سفیدی بر تن داشت و لبخند ملایمی بر لب.
وزیر بهشت آن فرشته را فرشته ی صلح معرفی نمود
دومین فرشته موهانی به رنگ آسمان روز آفتابی داشت، چشمانی به رنگ دریا و لبانی به سرخی سیب...ردایی آبی آسمانی به تن داشت.
او فرشته ی درستکاری و نجابت بود
سومین فرشته موهانی به رنگ قرمز روشن و چشمانی همرنگ گل محمدی داشت (سرخابی) گونه های گلگون و لبانی قلوه ای داشت. ردای صورتی ملایم بر تن داشت.
او فرشته ی عشق و محبت بود
چهارمین فرشته موهانی طلایی با رگه های نقره ای داشت ، چشمانی طلایی و براق ، ردای بلند زردی بر تن داشت و لبخندی پهن بر لبان
او فرشته ی امید و پیروزی بود
و اما پنجمین فرشته، موهانی بلند و مشکی به تیرگی آسمان شب داشت ، چشمان قرمز مانند یاقوت سرخ و پوستی مانند آینه ، ردای بلند سرخی برتن داشت و لبخندی نمیزد
آن فرشته ی جنگ و جنگاوری بود.
....
________________________
خب... خدا شاهده مثل دفعه ی قبل که گذشته ی اوسیمو نوشتم به داستانم بی محلی کنینا....
حداقل فحشم میخوای بدی بده.... ولی حداقل داستانو بخون 😐💔☕
(ویس نمیزاره متن طولانی بزارم... شرمنده بابت کم بودن)
۱۲.۹k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.