ران:خب اینو بپوش«اسلاید دو»
ران:خب اینو بپوش«اسلاید دو»
ات:خیلی بازه
ران:این چی«۳»
ات:باش
پوشید*
ویو ات
اومدم بیرون با یه کتو شلواره جلوی ایینه بود
خیلی جذاب شده بود
ران:بهت میاد
ات:سرخ*اهوم
خب چطوره یکم ارایش کنی زیره چشات گود افتاده
ات:اره*نشستن رو صندلی*باید یکم کانسیلر بزنم
ران:اهوم*نگاه
ویو ات
داشتم ارایش میکردم که نگاها شو حس کردم یکم خجالت کشیدم ولی عادی رفتار کردم
اومدم بیرون و یه مرده ترسناکو دیدم
سانزو:کشیدن ات سمته خودش*جون چه دافی
ران:نکن این بچس
سانزو:باش
ویو ماشین
ات با ران و ریندو و کوکو
سانزو با مایکی و بروبچ
کوکو:چرا نمیرسیم
ران:ات رفتیم اونجا به کسی نمیرینی
ات:باش
ران:اگه کسی پرسید اسمت چیه
ات:گوه خوریش به تو نیومده دیو_نمیگم
ران:افرین
رین:هعی
کوکو:ناموسا میخای ببریش بار
ات:من زیاد رفتم بار
کوکو:فانوسا
ات:اره
ران:کارای دیگه هم میکنه
ات:من نوه ی یزیدم
ات:خیلی بازه
ران:این چی«۳»
ات:باش
پوشید*
ویو ات
اومدم بیرون با یه کتو شلواره جلوی ایینه بود
خیلی جذاب شده بود
ران:بهت میاد
ات:سرخ*اهوم
خب چطوره یکم ارایش کنی زیره چشات گود افتاده
ات:اره*نشستن رو صندلی*باید یکم کانسیلر بزنم
ران:اهوم*نگاه
ویو ات
داشتم ارایش میکردم که نگاها شو حس کردم یکم خجالت کشیدم ولی عادی رفتار کردم
اومدم بیرون و یه مرده ترسناکو دیدم
سانزو:کشیدن ات سمته خودش*جون چه دافی
ران:نکن این بچس
سانزو:باش
ویو ماشین
ات با ران و ریندو و کوکو
سانزو با مایکی و بروبچ
کوکو:چرا نمیرسیم
ران:ات رفتیم اونجا به کسی نمیرینی
ات:باش
ران:اگه کسی پرسید اسمت چیه
ات:گوه خوریش به تو نیومده دیو_نمیگم
ران:افرین
رین:هعی
کوکو:ناموسا میخای ببریش بار
ات:من زیاد رفتم بار
کوکو:فانوسا
ات:اره
ران:کارای دیگه هم میکنه
ات:من نوه ی یزیدم
۳.۹k
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.