آدمها بین ساعت یک ربع به هفت، هفت، و هفت و ده دقیقه فرقی
آدمها بین ساعت یک ربع به هفت، هفت، و هفت و ده دقیقه فرقی قائل نیستند، وقتی با تأخیر سر قرار میرسند بجای عذرخواهی میگویند: اِ ؟ خیلی وقته اومدی ؟!
بنابراین ارزش کسی که هر روز سر ساعت هفت در محل کار حاضر است الزاما حفظ نمیشود، بلکه کسی که گستاخ تر است و روی بیشتری دارد حرف اول را میزند، کارمندی که کارش را درست انجام میدهد همیشه تحت فشار است بی آنکه رشد کند، در مقابل کارمندی که از زیر کار در میرود راحت تر است، جواب خیلی از سؤالها این است: حالا مگه چی شده ؟!
در کشورهای پیشرفته مردم آگاهی و بینش بهتری دارند، آنها میدانند که کسی که متعهدتر است قابل اعتماد و البته قابل احترام است، جامعه به افراد سخت کوش نیاز دارد و این افراد رشد میکنند ! و این است که بسیاری که مهاجرت میکنند در کشورهای دیگر موفق هستند !
در خاورمیانه عمدتا ارزشها جابجا شده، تو اگر آدم سخت کوشی باشی باید کل سیستم را به جلو هل دهی و البته نخواهی توانست، کسیکه کار نمیکند راحت تر زندگی میکند و فشار کمتری متحمل است ! یکروز تعطیل رسمی است، روز بعد بین التعطیل و بعدش جمعه، و شنبه هم هنوز عده ای مرخصی هستند و کارها انجام نمیشود، یکروز آفتابی ساعت نه صبح میروی به ادارات و کارمندی داد میزند سیستم قطعه ! و تو هیچ حرفی برای گفتن نداری، هیچکس پاسخگو نیست، زمان ارزشی ندارد و این را از صفهای طولانی سوخت گیری سی.ان.جی میتوان فهمید، سرعت جامعه کند است و تو نمیتوانی تند بروی ! همه میدوند و عجله دارند اما همه شان هم علاف اند !
کار مثبتی انجام نمیشود، توضیح دادن بیفایده است، همه میخواهند سر طرف مقابل کلاه بگذارند، پس وقتی تو وعده تشویق به کارمند یا پیمانکاری میدهی بیچاره باور نمیکند ! فکر میکند تو وعده سر خرمن میدهی ! و اگر کارمند سخت کوشی ندرتاً دیده شود و تشویق گردد آنقدر از طرف همکارانش اعتراض می شود که تو مجبور می شوی برای رضیت همه ، بیش از کارمند ممتاز سایرین را نیز تشویق کرده و پاداش دهی ، ساده ترین کارها به سختی انجام میشود، وقتی 100 تا تک تومنی از کسی میگیری ناراحت است و میخواهد سکته کند اما وقتی 2 ساعت وقتش تلف میشود نمیفهمد !
سود و زیان تعریف خاص خود را دارد، سرمایه ها به سمت تولید نمیروند، مردم کیفیت را نمیبینند فقط به قیمت توجه میکنند، سطحی نگری شایع است، اگر تو آدم نکته سنج و دقیقی باشی سختیهای زیادی خواهی داشت، و در این جامعه است که این ضرب المثل همچنان تیشه به ریشه تمام اقتصاد و فرهنگ و ادب و انسانیت و مدنیت می زند:
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو...
.
بنابراین ارزش کسی که هر روز سر ساعت هفت در محل کار حاضر است الزاما حفظ نمیشود، بلکه کسی که گستاخ تر است و روی بیشتری دارد حرف اول را میزند، کارمندی که کارش را درست انجام میدهد همیشه تحت فشار است بی آنکه رشد کند، در مقابل کارمندی که از زیر کار در میرود راحت تر است، جواب خیلی از سؤالها این است: حالا مگه چی شده ؟!
در کشورهای پیشرفته مردم آگاهی و بینش بهتری دارند، آنها میدانند که کسی که متعهدتر است قابل اعتماد و البته قابل احترام است، جامعه به افراد سخت کوش نیاز دارد و این افراد رشد میکنند ! و این است که بسیاری که مهاجرت میکنند در کشورهای دیگر موفق هستند !
در خاورمیانه عمدتا ارزشها جابجا شده، تو اگر آدم سخت کوشی باشی باید کل سیستم را به جلو هل دهی و البته نخواهی توانست، کسیکه کار نمیکند راحت تر زندگی میکند و فشار کمتری متحمل است ! یکروز تعطیل رسمی است، روز بعد بین التعطیل و بعدش جمعه، و شنبه هم هنوز عده ای مرخصی هستند و کارها انجام نمیشود، یکروز آفتابی ساعت نه صبح میروی به ادارات و کارمندی داد میزند سیستم قطعه ! و تو هیچ حرفی برای گفتن نداری، هیچکس پاسخگو نیست، زمان ارزشی ندارد و این را از صفهای طولانی سوخت گیری سی.ان.جی میتوان فهمید، سرعت جامعه کند است و تو نمیتوانی تند بروی ! همه میدوند و عجله دارند اما همه شان هم علاف اند !
کار مثبتی انجام نمیشود، توضیح دادن بیفایده است، همه میخواهند سر طرف مقابل کلاه بگذارند، پس وقتی تو وعده تشویق به کارمند یا پیمانکاری میدهی بیچاره باور نمیکند ! فکر میکند تو وعده سر خرمن میدهی ! و اگر کارمند سخت کوشی ندرتاً دیده شود و تشویق گردد آنقدر از طرف همکارانش اعتراض می شود که تو مجبور می شوی برای رضیت همه ، بیش از کارمند ممتاز سایرین را نیز تشویق کرده و پاداش دهی ، ساده ترین کارها به سختی انجام میشود، وقتی 100 تا تک تومنی از کسی میگیری ناراحت است و میخواهد سکته کند اما وقتی 2 ساعت وقتش تلف میشود نمیفهمد !
سود و زیان تعریف خاص خود را دارد، سرمایه ها به سمت تولید نمیروند، مردم کیفیت را نمیبینند فقط به قیمت توجه میکنند، سطحی نگری شایع است، اگر تو آدم نکته سنج و دقیقی باشی سختیهای زیادی خواهی داشت، و در این جامعه است که این ضرب المثل همچنان تیشه به ریشه تمام اقتصاد و فرهنگ و ادب و انسانیت و مدنیت می زند:
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو...
.
۸۹.۴k
۰۸ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.