گاهی اگر یادم کنی دل می دهم بر یاد تو

گاهی اگر یادم کنی، دل می دهم بر یاد تو
قلبم تو را میخواهد و سر میدهد فریادِ تو

این دَم اگر یاری ‌کند، جان را فدایت میکنم
شیرین اگر با‌ من شوی، من میشوم فرهادِ تو

هر جا که نامت بشنوم، غافل از حال خود شوم
حال مرا جا آورد، دیدارِ رویِ شادِ ‌تو

جان و دلم ویران شده، در این مسیر عاشقی
دل با همه ویرانی اش، هردم شود آبادِ تو

ای دل کمی آهسته تر برسینه با سنگت بکوب
گر با تو باشد میلِ او، خود میرسد بر‌ داد تو،