تو از دلتنگیِ شبهایِ آغوشم چه می دانی ؟
تو از دلتنگیِ شبهایِ آغوشم چه می دانی ؟
از آواری که بی تو ماندهِ بر دوشم …! چه می دانی ؟!
از اینکه گفته بودی ، دوستم داری ، ولی رفتی
از آهنگِ صدایِ مانده در گوشم چه می دانی ؟!!
هنوزم بوی آغوشِ تو را پیراهنم دارد
از اندوهی که من هر روز می پوشم چه می دانی ؟!
ببین …!! از عشق ناچارم ولی دلگیرم از دستت
از اینکه مثلِ سیر و سرکه می جوشم ، چه می دانی …؟!
جوابم را بده ، من یک تماس رفته از دستم !
و رنجِ یک شماره یِ فراموشم ! چه می دانی ؟!
از اینکه رفته ای و هر چه می کوشم نمی فهمم
چرا رفتی …!!! از احساسات مغشوشم چه می دانی …؟!!!
از آواری که بی تو ماندهِ بر دوشم …! چه می دانی ؟!
از اینکه گفته بودی ، دوستم داری ، ولی رفتی
از آهنگِ صدایِ مانده در گوشم چه می دانی ؟!!
هنوزم بوی آغوشِ تو را پیراهنم دارد
از اندوهی که من هر روز می پوشم چه می دانی ؟!
ببین …!! از عشق ناچارم ولی دلگیرم از دستت
از اینکه مثلِ سیر و سرکه می جوشم ، چه می دانی …؟!
جوابم را بده ، من یک تماس رفته از دستم !
و رنجِ یک شماره یِ فراموشم ! چه می دانی ؟!
از اینکه رفته ای و هر چه می کوشم نمی فهمم
چرا رفتی …!!! از احساسات مغشوشم چه می دانی …؟!!!
۵۷۷
۰۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.