نجوای عشق پارت ۳
نایکا:نه از چی بترسم من تنها ترسم فقط موش موش من:موش😂🤣 نایکا:اوهوم از دورم میبینمش میترسم حتی اسمشو من:آهان خواستم ازیتش کنم من:موش موش وایی نایکا:کو کجا رفت از محل تیراندازی بیرون بعد خندیدم من:😂😂🤣🤣🤣شوخی کردم موش نبود عصبی شد اومد طرفم نایکا:مرض داری من:وا شوخی حالیت نیستا نایکا:نه نیست من از موش اینه سگ میترسم من:خوب که چی نایکا:خیلی (استغفرالله😂😐) من:خیلی چی بگو دیگه خیلی چی نایکا:خیلی عوضی من:معدب باش نایکا:معدب نباشم چی میشه😐 من:یه کاری میکنم هزار بگی غلط کردم نایکا:وایی ترسیدم😒 بدنم بلرزه در اومد من:دختره ی بی جنبه لوس نایکا:من لوس نیستم 😐 من:هستی نایکا:نیستم من:هستی نایکا:نیستم من:هستی نایکا:نیستم😤 من:هستی نایکا:میگم نیستم من:منم میگم هستی نایکا:مرتیکه عوضی بعد از محل تیر اندازی رفت بیرون لباسشو عوض کرد و رفت فکر کنم زیاده روی کردم
از زبون خودم
رفتم بیرون از اونجا تو راه انقدر بهش فحش دادم که دیگه جونم بالا نمیومد من:مرتیکه آشغال عوضی به من میگه لوس کجام لوسه 😐 بهش رو میندازی پررو میشه 😐 خاک تو سر داشتم همینجوری راه میرفتم که دو نفر ریختن سرم و هی سربه سرم میزاشتن میگفتن عااا این خوشگلرو ببین من:خفه شو حیوون برو گمشو کثافت گوه خور مرده:او چه خشن من:میری یا بزنم لت و پارت کنم مرد:تو مگه زور داری من:برو برو میزنمت صدا سگ بدیا برو رو اعصابم نرو بعد منو گرفت برگشتم یدونه با پا زدم بهش پرت شد عقب اون یکیم اومد با چاقو بزن که دستشو گرفتم و چاقو رو ازش گرفتم و چاقو رو گذاشتم زیر گلوش من:بگو گوه خوردم مرده:گوه خوردم من:بگو دیگه مزاحم یه خانوم نمیشم مرد:دیگه مزاحمه خانوم نمیشم من:یک بار دیگه اینورا ببینمت هفت جد و آبادتو میارم جلو چشتون فهمیدید هر دوشون گفتن اره آره من:گورتونو گم کنید تا پشیمون نشدم😐 بعد دوییدن فرار کردن منم با پا اون یکیو حل دادم و رفتن دستم بخاطر چاقو زخم شد ولی چاقو رو برداشتم و گذاشتم تو جیبم برای خودم من:آه دستم😖 یهو یکی داد زد نایکا برگشتم دیدم همون پسرس که باهاش دعوام شد من:ای خدا توجه نکردم و راهمو کشیدم و رفتم هی صدا میزد که اومد دستمو گرفت و برم گردوند کوک:با توام چرا هرچی صدات میزنم نگاه میکنی😐 من:ببخشید نشنیدم☺😐 کوک:اومدم بگم بابات اون موقع معذرت میخوام اونجوری رفتار کردم ببخشید یه نگاه به دستم کرد دید خونیه ولی قایمش کردم کوک:دستت چی شده من:هیچی کوک:ببینمش من:چیزی نیست به زور دستمو گرفت دید زخمه کوک:اوففف نگاه کن دعوا کردی من:دو نفر افتادن به جونم یکیشون چاقو در آورد منم از دستش گرفتم اینجوری شد کوک:بهت حمله کردن کاش زودتر میومدم من:چرا باید میومدی کوک:من چون چون من:؟؟؟؟
از زبون خودم
رفتم بیرون از اونجا تو راه انقدر بهش فحش دادم که دیگه جونم بالا نمیومد من:مرتیکه آشغال عوضی به من میگه لوس کجام لوسه 😐 بهش رو میندازی پررو میشه 😐 خاک تو سر داشتم همینجوری راه میرفتم که دو نفر ریختن سرم و هی سربه سرم میزاشتن میگفتن عااا این خوشگلرو ببین من:خفه شو حیوون برو گمشو کثافت گوه خور مرده:او چه خشن من:میری یا بزنم لت و پارت کنم مرد:تو مگه زور داری من:برو برو میزنمت صدا سگ بدیا برو رو اعصابم نرو بعد منو گرفت برگشتم یدونه با پا زدم بهش پرت شد عقب اون یکیم اومد با چاقو بزن که دستشو گرفتم و چاقو رو ازش گرفتم و چاقو رو گذاشتم زیر گلوش من:بگو گوه خوردم مرده:گوه خوردم من:بگو دیگه مزاحم یه خانوم نمیشم مرد:دیگه مزاحمه خانوم نمیشم من:یک بار دیگه اینورا ببینمت هفت جد و آبادتو میارم جلو چشتون فهمیدید هر دوشون گفتن اره آره من:گورتونو گم کنید تا پشیمون نشدم😐 بعد دوییدن فرار کردن منم با پا اون یکیو حل دادم و رفتن دستم بخاطر چاقو زخم شد ولی چاقو رو برداشتم و گذاشتم تو جیبم برای خودم من:آه دستم😖 یهو یکی داد زد نایکا برگشتم دیدم همون پسرس که باهاش دعوام شد من:ای خدا توجه نکردم و راهمو کشیدم و رفتم هی صدا میزد که اومد دستمو گرفت و برم گردوند کوک:با توام چرا هرچی صدات میزنم نگاه میکنی😐 من:ببخشید نشنیدم☺😐 کوک:اومدم بگم بابات اون موقع معذرت میخوام اونجوری رفتار کردم ببخشید یه نگاه به دستم کرد دید خونیه ولی قایمش کردم کوک:دستت چی شده من:هیچی کوک:ببینمش من:چیزی نیست به زور دستمو گرفت دید زخمه کوک:اوففف نگاه کن دعوا کردی من:دو نفر افتادن به جونم یکیشون چاقو در آورد منم از دستش گرفتم اینجوری شد کوک:بهت حمله کردن کاش زودتر میومدم من:چرا باید میومدی کوک:من چون چون من:؟؟؟؟
۱۶.۶k
۲۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.