می گفت :
می گفت :
با دوست نداشتن چه کارها که نمیشود کرد!!!
سال دیگر کار ساخت آن کتابخانه هم تمام می شود.
کتاب بیستم خودم هم که زیر چاپ می رود !!!
فیلمنامه ام هم که مهر تولید گرفته است!!!
با دوست نداشتن چه فکرها که به ذهن آدم نمی رسد
که خودش را از منجلاب بی عشقی بیرون بکشد
تا به جای دیگری چنگ بزند که حالش خوب شود.
می گفت:
تمام آنها که به عشقشان نرسیدند
به سندروم موفقیت دچار می شوند
از بس که تنهایند و جای خالی عاشقی شان را با پیروزی های دهن پر کن شان پر می کنند.
می گفت: احساس می کنم هر کسی که در صدر موفقیتهای جهان است،به او که دوست داشته نرسیده رفته دنبال چیزی که حالش را خوب کند.
مگر می شود آدم عشقش باشد و چای باشد یک مبل راحتی،آنوقت برود دنبال برای خودش کسی شدن!؟!؟ دایی رسول گفت:
_اگر عشرت را به پسر خاله ام نداده بودند فردا بزرگداشت چهره ماندگار شعر معاصر نبود، فردا موعد مقرری ماهانه بیمه یک معلم باز نشسته بود که از سر و ته زندگیش هم زیادی بود.
عشقت کنارت باشد هیچ حس راضی نشده باقی نمی ماند که به در دیوار این دنیا بزنی.
نه ! فقط با دوست نداشتن است که چه ها نمیتوان کرد؛ از دست دوست داشتن کاری جز آغوش و بوسه بر نمی آید. حرفهایش تمام شد؛گفت:بگذریم... دیگه چه خبرها دایی؟
گفتم:
فردا میروم مهر تایید فیلمنامه ام را بگیرم. با دست محکم روی زانویش زد و گفت:
_ای داد بیداد حلال زاده
#راضیه_سادات_میری
با دوست نداشتن چه کارها که نمیشود کرد!!!
سال دیگر کار ساخت آن کتابخانه هم تمام می شود.
کتاب بیستم خودم هم که زیر چاپ می رود !!!
فیلمنامه ام هم که مهر تولید گرفته است!!!
با دوست نداشتن چه فکرها که به ذهن آدم نمی رسد
که خودش را از منجلاب بی عشقی بیرون بکشد
تا به جای دیگری چنگ بزند که حالش خوب شود.
می گفت:
تمام آنها که به عشقشان نرسیدند
به سندروم موفقیت دچار می شوند
از بس که تنهایند و جای خالی عاشقی شان را با پیروزی های دهن پر کن شان پر می کنند.
می گفت: احساس می کنم هر کسی که در صدر موفقیتهای جهان است،به او که دوست داشته نرسیده رفته دنبال چیزی که حالش را خوب کند.
مگر می شود آدم عشقش باشد و چای باشد یک مبل راحتی،آنوقت برود دنبال برای خودش کسی شدن!؟!؟ دایی رسول گفت:
_اگر عشرت را به پسر خاله ام نداده بودند فردا بزرگداشت چهره ماندگار شعر معاصر نبود، فردا موعد مقرری ماهانه بیمه یک معلم باز نشسته بود که از سر و ته زندگیش هم زیادی بود.
عشقت کنارت باشد هیچ حس راضی نشده باقی نمی ماند که به در دیوار این دنیا بزنی.
نه ! فقط با دوست نداشتن است که چه ها نمیتوان کرد؛ از دست دوست داشتن کاری جز آغوش و بوسه بر نمی آید. حرفهایش تمام شد؛گفت:بگذریم... دیگه چه خبرها دایی؟
گفتم:
فردا میروم مهر تایید فیلمنامه ام را بگیرم. با دست محکم روی زانویش زد و گفت:
_ای داد بیداد حلال زاده
#راضیه_سادات_میری
۱.۵k
۰۶ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.