میانِ ماندن و برگشت، دو به شک مانده
میانِ ماندن و برگشت، دو به شک مانده
چقدر خاطره ی خوبِ مشترک مانده!
تو گرم و سرد شدی با من و نتیجه ی آن
به روی چینیِ روحم، ترک ترک مانده
ببین! برای شکستن هنوز جا دارم!
چقدر سنگ به سودایِ این محک مانده!؟
به دستِ رد، همه را رانده ام به غیر از تو
هنوز عشق به امّیدِ یک کمک مانده!
چقدر خاطره ی خوبِ مشترک داریم
که در خیالِ من- این ساده دخترک- مانده
چقدر خاطره ی خوبِ مشترک مانده!
تو گرم و سرد شدی با من و نتیجه ی آن
به روی چینیِ روحم، ترک ترک مانده
ببین! برای شکستن هنوز جا دارم!
چقدر سنگ به سودایِ این محک مانده!؟
به دستِ رد، همه را رانده ام به غیر از تو
هنوز عشق به امّیدِ یک کمک مانده!
چقدر خاطره ی خوبِ مشترک داریم
که در خیالِ من- این ساده دخترک- مانده
۵.۴k
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.