اينك من مانده ام و سكوتي گم شده در كنج اتاق و كاغذي كه لب
اينك من مانده ام و سكوتي گم شده در كنج اتاق و كاغذي كه لبريز از حس دوست
داشتني شايد يك طرفه است،در همه اين بازيهاي يك طرفه او كه باخت تا تو
برنده باشي من بودم من،عشق بهاري ما خيلي زود پاييز شد و تو عابر كوچه هاي
خاطره،خش خش برگهاي وجودت را با قدمهاي پاييزي در ذهنم به يادگار گذاشتي،
تو در شهر غريبم هم پاييز داري و هم بهار
ولي من تنها تو را دارم.....
داشتني شايد يك طرفه است،در همه اين بازيهاي يك طرفه او كه باخت تا تو
برنده باشي من بودم من،عشق بهاري ما خيلي زود پاييز شد و تو عابر كوچه هاي
خاطره،خش خش برگهاي وجودت را با قدمهاي پاييزي در ذهنم به يادگار گذاشتي،
تو در شهر غريبم هم پاييز داري و هم بهار
ولي من تنها تو را دارم.....
۱۳۴
۱۵ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.