عاشقانه
باز هم بی تو میان باد و بوران گم شدم
در درازایِ شبِ سردِ زمستان گم شدم
خیسِ خیس از گریه های ابرِ باران زایِ شهر
در هوای کوچه ها سر در گریبان گم شدم
پا نهادم روی شن ها بی حضورت ناگهان
همره امواج دریا ها به طوفان گم شدم
در خودم نالیدم و بی چتر دستانت شبی
با ردای بی کسی در زیر باران گم شدم
آمدم از خود بگویم با دو خط شعر و غزل
در فراسوی خیالم دل پریشان گم شدم....
در درازایِ شبِ سردِ زمستان گم شدم
خیسِ خیس از گریه های ابرِ باران زایِ شهر
در هوای کوچه ها سر در گریبان گم شدم
پا نهادم روی شن ها بی حضورت ناگهان
همره امواج دریا ها به طوفان گم شدم
در خودم نالیدم و بی چتر دستانت شبی
با ردای بی کسی در زیر باران گم شدم
آمدم از خود بگویم با دو خط شعر و غزل
در فراسوی خیالم دل پریشان گم شدم....
۷.۳k
۰۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.