ماه عشق پارت ۲
#کوک
رفت ولی من هنوزم نگاش میکردم که تهیونگ اومد زد پشت تهیونگ:هعی پسر بیا بریم تو کلاس دیگه یه نگاه انداخت دید دارم نگاه میکنم اومد جلوم تهیونگ:هعی پسر چیه دلتو برد من:چ چی چرا چرت و پرت میگی نخیر بریم سر کلاس باهم رفتیم سر کلاس منو تهیونگ پیش هم میشستیم
#مایا
رفتم سر کلاس نشستم که یه دختره اومد بهم سلام داد و پیشم نشست گفت:سلام من میام بغل دستیت باهم دوست شیم من:ترجیح میدم تنها باشم ولی باشه دوست میشم میا:چه خوب من:آره بیا بشین اومد کنارم نشست من سر میز اون ته میز من:یه سوال میا:بپرس من:این هفتا پسر کین میا:نمیدونی من:نه میا:خوب اینا ادم معروفین اون یکی اسمش نامجون اون یکی جینه اون یکی یونگیه اون یکیم جیهوپه اون یکیم جیمینه البته ما میگیم جیمین شی اون یکی تهیونگ اون یکیم اخری اسمش جونگ کوک من:آه اونو که امروز باهاش برخورد کردم میا:واقعا دختر تو چقدر خرشانسی من:چطور میا:کمتر همچبن اتفاقی افتاده اون کسی بهش بخوره از وسط پیخخخ من:اوههه میا:آره من:ولی قیافش اینو نمیزد به نظر مهربون بود میا:واقعا من:اوهوم میا:دختر این شجاعتتو از کجا به دست آوردی من:هوم استاد اومد همه پاشدیم من:برپا برجا استاد گلم بفرما😂👏👏 استاد:ساکت خانوم مایا من:چشم همه زدن زیر خنده دستشو زد رو میز محکم استاد:سکوووووتتت همه:اهم بله من:استاد دستتون نابود شد استاد:مهم نیست من:برا خودتون گفتم استاد:نمیخواد بشین ببینم من:بله هیخخخخ😁 میا:دختر الان سر به سر استاد گذاشتی من:تو مدرسه قبلیم از این بدتر بودم میا:واو اینجام از این بساطا هست من:این معلمه پیره سن جد منو داره راحت میشه سر به سرش گذاشت میا:اووو منم باهات میام استاد:سککککووووتتتت بجاس حرف زدن کتابتونو باز کنید من یکی ترسیدم حل کرد خودمو انداختم رو میز مثلا دارم مینویسم من:ببین من دیوونه هما یه کارایی میکنم جنمنمیفهمه من بودم مطمئنی باهام میای میا:یس هیجنانو دوست دارم من:اوکی زنگ بعد بهت میگم من:باشه زنگ تفریح خورد دوباره رفتیم بیرون با مایا از تو کیفم یه چیزی برداشتم من:هی مایا میا:بله من:اینو یه عالمه سوزنو بهش نشون دادم میا:میخوای با اینا چیکار کنی من:میفهمی میا :هوم رفتم سوزنارو گذاشتم رو صندلی میا:واو من:تا ته میسوزه کونش😂😂🤣👿 میا:😂😂😂😂 من:بریم بشینیم زنگ کلاس خورد و همه دوباره اومدن (آماده ی یه خنده ی خوب باشید😁😂😂🤣خطر جررر خوردن همه کلاس اللخصوص جونگ کوک) نشستن و من سوزنارو گذاشتم من به سمت همه من:هیششش رفتم نشستم سر جام کتابو برداشتم جلو صورتم گرفتم میا:چقدر درس خون شدی یهو من:آره خیلی نمیدونم چرا ولی برگشتم سمت کوک یه چشمک بهم زد ولی سرمو برگردوندم پایینو نگاه کردم من:😶 کوک:😂 استاد اومد من:وای وای 😂😂😂
رفت ولی من هنوزم نگاش میکردم که تهیونگ اومد زد پشت تهیونگ:هعی پسر بیا بریم تو کلاس دیگه یه نگاه انداخت دید دارم نگاه میکنم اومد جلوم تهیونگ:هعی پسر چیه دلتو برد من:چ چی چرا چرت و پرت میگی نخیر بریم سر کلاس باهم رفتیم سر کلاس منو تهیونگ پیش هم میشستیم
#مایا
رفتم سر کلاس نشستم که یه دختره اومد بهم سلام داد و پیشم نشست گفت:سلام من میام بغل دستیت باهم دوست شیم من:ترجیح میدم تنها باشم ولی باشه دوست میشم میا:چه خوب من:آره بیا بشین اومد کنارم نشست من سر میز اون ته میز من:یه سوال میا:بپرس من:این هفتا پسر کین میا:نمیدونی من:نه میا:خوب اینا ادم معروفین اون یکی اسمش نامجون اون یکی جینه اون یکی یونگیه اون یکیم جیهوپه اون یکیم جیمینه البته ما میگیم جیمین شی اون یکی تهیونگ اون یکیم اخری اسمش جونگ کوک من:آه اونو که امروز باهاش برخورد کردم میا:واقعا دختر تو چقدر خرشانسی من:چطور میا:کمتر همچبن اتفاقی افتاده اون کسی بهش بخوره از وسط پیخخخ من:اوههه میا:آره من:ولی قیافش اینو نمیزد به نظر مهربون بود میا:واقعا من:اوهوم میا:دختر این شجاعتتو از کجا به دست آوردی من:هوم استاد اومد همه پاشدیم من:برپا برجا استاد گلم بفرما😂👏👏 استاد:ساکت خانوم مایا من:چشم همه زدن زیر خنده دستشو زد رو میز محکم استاد:سکوووووتتت همه:اهم بله من:استاد دستتون نابود شد استاد:مهم نیست من:برا خودتون گفتم استاد:نمیخواد بشین ببینم من:بله هیخخخخ😁 میا:دختر الان سر به سر استاد گذاشتی من:تو مدرسه قبلیم از این بدتر بودم میا:واو اینجام از این بساطا هست من:این معلمه پیره سن جد منو داره راحت میشه سر به سرش گذاشت میا:اووو منم باهات میام استاد:سککککووووتتتت بجاس حرف زدن کتابتونو باز کنید من یکی ترسیدم حل کرد خودمو انداختم رو میز مثلا دارم مینویسم من:ببین من دیوونه هما یه کارایی میکنم جنمنمیفهمه من بودم مطمئنی باهام میای میا:یس هیجنانو دوست دارم من:اوکی زنگ بعد بهت میگم من:باشه زنگ تفریح خورد دوباره رفتیم بیرون با مایا از تو کیفم یه چیزی برداشتم من:هی مایا میا:بله من:اینو یه عالمه سوزنو بهش نشون دادم میا:میخوای با اینا چیکار کنی من:میفهمی میا :هوم رفتم سوزنارو گذاشتم رو صندلی میا:واو من:تا ته میسوزه کونش😂😂🤣👿 میا:😂😂😂😂 من:بریم بشینیم زنگ کلاس خورد و همه دوباره اومدن (آماده ی یه خنده ی خوب باشید😁😂😂🤣خطر جررر خوردن همه کلاس اللخصوص جونگ کوک) نشستن و من سوزنارو گذاشتم من به سمت همه من:هیششش رفتم نشستم سر جام کتابو برداشتم جلو صورتم گرفتم میا:چقدر درس خون شدی یهو من:آره خیلی نمیدونم چرا ولی برگشتم سمت کوک یه چشمک بهم زد ولی سرمو برگردوندم پایینو نگاه کردم من:😶 کوک:😂 استاد اومد من:وای وای 😂😂😂
۲۸.۲k
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.