تو مال منی ( پارت ۵)
#You'r_mine🫂❤️🩹✨
Part:5✨
#تو_مال_منی❤️🩹🫂✨
پارت:5✨
تفنگشو طرف تهیونگ گرفت و تیر زد.
خورد توی پاش و از درد افتاد زمین.
جونگکوک اومد سمتم و دستم و کشید و میدوییدم سمت ماشین جونگکوک.
جونگکوک منو سوار ماشین کرد و خودشم سوار ماشین شد.
گاز داد رفت سمت خونه.
گفتم:
+آروم باش. جونگکوگ خوبی؟ بریم دکتر.
-خوبم دکتر لازمم نمیشه.
دخترک و پسرک به خانه رسیدند.
ا.ت دست جونگکوک را گرفتی و به سمت اتاق برد.
جونگکوک رو روی تخت دراز کرد و گفت:
+یه دقیقه اینجا دراز بکش الان میام
-کجا میری اکه میخوای زخم منو پانسمان کنی من...[صورتش از درد مچاله شد] من.. من خوبم..
+از صورتت معلومه همینطور از حرف زدنت
+وایسا الان میام.
دختر به سمت آشپز خانه رفت و دنبال جعبه کمک های اولیه گشت.
بعد از اینکه جعبه کمک های اولیه را پیدا کرد به اتاق رفت تا جونگکوک را درمان کند.
-خودم بلدم.
+دستتو بکش من میخوام پانسمان کنم حرف نزن حالت بدتر میشه.
-هوف باشه.
بعد از اینکه زخم جونگکوک را پانسمان کرد. مسکن را آورد و به او داد.
+بخور.
-[حالت تعجب]
+قرص مسکنه
-اوکی.
"ویو ا.ت"
بعد از اینکه قرصو خورد پتو رو کشیدم روش و گفتم:
+بخواب.. باید استراحت کنی.
-باشه.
وقتی مطمئن شدم جونگکوک خوابیده لپشو بو.. س... یدم و بعد از اتاق رفتم بیرون.
[ادامه دارد...]
Part:5✨
#تو_مال_منی❤️🩹🫂✨
پارت:5✨
تفنگشو طرف تهیونگ گرفت و تیر زد.
خورد توی پاش و از درد افتاد زمین.
جونگکوک اومد سمتم و دستم و کشید و میدوییدم سمت ماشین جونگکوک.
جونگکوک منو سوار ماشین کرد و خودشم سوار ماشین شد.
گاز داد رفت سمت خونه.
گفتم:
+آروم باش. جونگکوگ خوبی؟ بریم دکتر.
-خوبم دکتر لازمم نمیشه.
دخترک و پسرک به خانه رسیدند.
ا.ت دست جونگکوک را گرفتی و به سمت اتاق برد.
جونگکوک رو روی تخت دراز کرد و گفت:
+یه دقیقه اینجا دراز بکش الان میام
-کجا میری اکه میخوای زخم منو پانسمان کنی من...[صورتش از درد مچاله شد] من.. من خوبم..
+از صورتت معلومه همینطور از حرف زدنت
+وایسا الان میام.
دختر به سمت آشپز خانه رفت و دنبال جعبه کمک های اولیه گشت.
بعد از اینکه جعبه کمک های اولیه را پیدا کرد به اتاق رفت تا جونگکوک را درمان کند.
-خودم بلدم.
+دستتو بکش من میخوام پانسمان کنم حرف نزن حالت بدتر میشه.
-هوف باشه.
بعد از اینکه زخم جونگکوک را پانسمان کرد. مسکن را آورد و به او داد.
+بخور.
-[حالت تعجب]
+قرص مسکنه
-اوکی.
"ویو ا.ت"
بعد از اینکه قرصو خورد پتو رو کشیدم روش و گفتم:
+بخواب.. باید استراحت کنی.
-باشه.
وقتی مطمئن شدم جونگکوک خوابیده لپشو بو.. س... یدم و بعد از اتاق رفتم بیرون.
[ادامه دارد...]
۳.۰k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.