برترین عشق پارت ۳۴
از هم جدا شدیم و رفتیم دست و صورتمونو شستیم من لباسمو عوض کردم یه تیشرت آستین حلقه ای مشکی پوشیدم که تنگ بودیقشم باز بود و باعث میشد به زره از شیکمم معلوم شه با یه شلوار لی آبیه کم رنگ با کمربند بعد جونگ کوکم اومد اونم تیشرت پوشیده بود مشکی با شلوار مشکی تو خونه ای البته اون تیشرت و که پوشیده بود قشنگ بازوهاشو میشد دید چون جذب بود و سینه هاشم برجستگیش پیدا بود(چجوری زنده ای من مردم🤤😂😂😂) خوب من اون لحظه نابود شدم بعد اومد سمتم کوک:چقدر مشکی بهت میاد خوشگل میشی من:😊 کوک:قربونت برم من عشقم من:فدات شم بریم صبحونه درست کنیم کوک:اول یه بوس بده 😋 من:پررو 😐 کوک:بده دیگه منتظرم من:خیله خوب یکم رفتم جلوتر لباشو غنچه کرد منم لباشو بوسیدم و بعد جدا شدم کوک:آخی همینقدرم برام کافی بود حالا بریم من:بریم بعد رفتیم صبحونه رو درست کردیم و صبحونرو خوردیم به هم میدادیم و بعد تموم شد و پاشدیم میز و جمع کردیم و ظرفارم شستیم بعد رفتیم نشستیم رو مبل جلو تلویزیون بعد تلویزیون و روشن کرد کوک:ببینیم چی داره بعد دستشو دور کمرم پیچید و صورتشو کنار صورتم چسبونده بود و گوشه سرشو به گوشه سرم چسبوند بود بعد منم کلمو به کتفش چسبوندم و پاهامم گرفتم بالا و خم کردم و دوتا دستامو پیچیدم دورش یهو یه فیلم عاشقانه اومد دیگه ولش نکردیم جونگ کوک جوع گرفتش(اینجا تحت تاثیر حرفای سریال قرار گرفت😐😂😂😂😂🤣🤣 و به یون هی میگفت😐😂) کوک:تو اقیانوس قلب منی(داغونم کرد ببینم فیلم هندی نیست احیانن😐😂😂🤣🤣🤣) اینو گفت برگشتم طرفش خندش گرفت منم خندم گرفت من:انگار روت تاثیر گذاشت😂😂😂😂😂😂 کوک:قشنگ بود گفتم بگم😂😂😂🤣🤣🤣🤣😂 بعد فیلمو ول کردیم و جونگ کوک کنترل و گرفت خاموش کرد تلویزیون و خاموش کرد من یکم رفتم اونور و سرمو چرخوندم گذاشتم رو مبل و نگاش کردم یکم اومد نزدیک تر و صورتشو نزدیک صورتم کرد بعد یه دستشو انداخت دور کمرم و یه دست دیگشم رو صورتم گذاشت و انگوشت شصتشو رو لبام میکشید یکم دیگه بهم نزدیک شد و سرشو مثل خودم گذاشت رو مبل کوک:دختر داری باهام چیکار میکنی چجوری تسخیرم کردی که نمی تونم از نگاه کردنت سیر شم
نویسنده:میببنید بعد انتظار دارید قهر کنن به خدا نمی تونن 😭😭😭😭نه من دلم میاد نه اونا میتونن تحمل کنن مخصوصا جونگ کوک یه لحظه نمی تونه ببینه یون هی باهاش قهر میکنه نمی تونن😭😭😭 قلبشون نمیزاره من میدونم جونگ کوک وقتی یون هی باهاش قهر کنه چه حالی داره😢
یون هی روانیم کردی بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو میخورد و گاز میگرفت سرمو برداشتیم و یکم صاف شدیدم بعد جونگ کوک منو چسبوند به خودش منم دستمو دور گردنش حلقه کردم لبامو میخورد و گاز میگرفت منم همراهیش میکردم
نویسنده:میببنید بعد انتظار دارید قهر کنن به خدا نمی تونن 😭😭😭😭نه من دلم میاد نه اونا میتونن تحمل کنن مخصوصا جونگ کوک یه لحظه نمی تونه ببینه یون هی باهاش قهر میکنه نمی تونن😭😭😭 قلبشون نمیزاره من میدونم جونگ کوک وقتی یون هی باهاش قهر کنه چه حالی داره😢
یون هی روانیم کردی بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو میخورد و گاز میگرفت سرمو برداشتیم و یکم صاف شدیدم بعد جونگ کوک منو چسبوند به خودش منم دستمو دور گردنش حلقه کردم لبامو میخورد و گاز میگرفت منم همراهیش میکردم
۲۰.۱k
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.