خان زاده پارت ۱۸
#طاها
□ داداش میخوای زنگ بزنم دوتا داف هم بیاد حال کنیم
● سپهررررررررر
□ جانممممم
● میکشمت
= خب قتل دست جمعی راه نندازید من که میام طاها
● منم هستم ولی سپهر نیاد
□ چراا؟؟
● چ چسبیده به را
& ملیکا تو چی؟؟؟
○ من باید به مامانم بگم
● مامانت با من حله
& خب اوکی همه هستن دیگه
#رها
همه بچه ها امشب اونجا بودن و این منو خوشحال کرد بلاخره منم میتونم با هم سنو سال های خودم بچرخم
ناهار رو اوردن و خوردیم و طبق روال قبلی بقیه تو ماشین سپهر اینا و منم و طاها تنها بودیم
راه افتادیم
_ میگم
& چی میگی؟؟
_ ممنون
& بابت؟؟؟
_ همه این کارا گوشی و لباسا
& تشکر لازم نیس
_ خب تو اون یکی عمارت اصلا اینجوری نبود و اینجا به طرز عجیبی داره بهم خوش میگذره
& مگه تاحالا با دوستات نرفتی بیرون
یاد دوران تلخ زندگیم افتادم و چهرم گرفته شد: ن
& مگه میشه
_ من اصلا دوستی نداشتم
#طاها
نگاهش کردم و متوجه چهره درهمش شدم و دیگه کشش ندادم: خب از این به بعد میتونی
_ من که دوستی ندارم
& پس بچه ها چین
_ اونا دوستای تو اند
& از الان به بعد دوستای تو هم هستن
_ ولی من اونجا کار میکنم
& تو الان بغل دست منی پس تو فقط هم خونه منی فهمیدی
دیگه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا رسیدیم عمارت
همه پیاده شدن
= هی طاها
& ها
= زهرمار و ها باغ پشتی تمیزه
& اره واسه چی
● اینجا مگه باغ پشتی هم داره
♧ زرشک باغ پشتی از اینور خوشگل تره
● وای میشه بریم اونور
& اره حتما امیر علی بچه ها رو ببر اونور تا منو رها خرید ها رو ببریم تو
= باشه داش
□ داداش میخوای زنگ بزنم دوتا داف هم بیاد حال کنیم
● سپهررررررررر
□ جانممممم
● میکشمت
= خب قتل دست جمعی راه نندازید من که میام طاها
● منم هستم ولی سپهر نیاد
□ چراا؟؟
● چ چسبیده به را
& ملیکا تو چی؟؟؟
○ من باید به مامانم بگم
● مامانت با من حله
& خب اوکی همه هستن دیگه
#رها
همه بچه ها امشب اونجا بودن و این منو خوشحال کرد بلاخره منم میتونم با هم سنو سال های خودم بچرخم
ناهار رو اوردن و خوردیم و طبق روال قبلی بقیه تو ماشین سپهر اینا و منم و طاها تنها بودیم
راه افتادیم
_ میگم
& چی میگی؟؟
_ ممنون
& بابت؟؟؟
_ همه این کارا گوشی و لباسا
& تشکر لازم نیس
_ خب تو اون یکی عمارت اصلا اینجوری نبود و اینجا به طرز عجیبی داره بهم خوش میگذره
& مگه تاحالا با دوستات نرفتی بیرون
یاد دوران تلخ زندگیم افتادم و چهرم گرفته شد: ن
& مگه میشه
_ من اصلا دوستی نداشتم
#طاها
نگاهش کردم و متوجه چهره درهمش شدم و دیگه کشش ندادم: خب از این به بعد میتونی
_ من که دوستی ندارم
& پس بچه ها چین
_ اونا دوستای تو اند
& از الان به بعد دوستای تو هم هستن
_ ولی من اونجا کار میکنم
& تو الان بغل دست منی پس تو فقط هم خونه منی فهمیدی
دیگه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا رسیدیم عمارت
همه پیاده شدن
= هی طاها
& ها
= زهرمار و ها باغ پشتی تمیزه
& اره واسه چی
● اینجا مگه باغ پشتی هم داره
♧ زرشک باغ پشتی از اینور خوشگل تره
● وای میشه بریم اونور
& اره حتما امیر علی بچه ها رو ببر اونور تا منو رها خرید ها رو ببریم تو
= باشه داش
۱۳.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.