حوس عشق پارت ۴۶
بعد چند دقیقه خوابیدن رو پاهای جونگ کوک داشت خوابم میبرد کوک:میرا میخوای بخوابی من:هوم بعد آتیشو خاموش کرد و باهم رفتیم خونه جونگ کوک منو بلند کرد گذاشتم تو ماشین بعد تو ماشین خوابم برد
از زبون جونگ کوک
رفتیم خونه بعد من میرارو از تو ماشین آوردم بیرون و تو بغلم گرفتمش و بردمش تو خونه بعد گذاشتمش رو مبل لباسمو عوض کردم یه تیشرت مشکی آستین کوتاه پوشیدم آستیناش یکم گشاد بود بعد شلوارمم عوض کردم رفتم کنارش خوابیدم صبح از خواب بیدار شدم اولین چیزی که دیدم چهره ی خوشگل میرا بود که آفتاب زده بود بهش و همون خوشگلش کرده بود
جی.گی:اگه کمه ببخشید بزارید یکم به دستم استراحت بدم بعد دوباره میزارم
از زبون جونگ کوک
رفتیم خونه بعد من میرارو از تو ماشین آوردم بیرون و تو بغلم گرفتمش و بردمش تو خونه بعد گذاشتمش رو مبل لباسمو عوض کردم یه تیشرت مشکی آستین کوتاه پوشیدم آستیناش یکم گشاد بود بعد شلوارمم عوض کردم رفتم کنارش خوابیدم صبح از خواب بیدار شدم اولین چیزی که دیدم چهره ی خوشگل میرا بود که آفتاب زده بود بهش و همون خوشگلش کرده بود
جی.گی:اگه کمه ببخشید بزارید یکم به دستم استراحت بدم بعد دوباره میزارم
۱۱۴.۸k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.