سناریو

#سناریو
وقتی حامله ای و وقتی میخای بهشون بگی یه اتتفاقی میوقته و بچه سقط میشه
«فرض کنین اتفاق اینجوریه که:شما عضو هشتمین و کمپانی میفهمه که حامله این و پی دی نیم زنک میزنه که بری پیشش و وقتی میری اونا بچت رو سقط میکنن»

نامجون:با گریه میری خونه
نامجون:چیشده عزیزم؟
ا.ت: ماجرا رو تعریف میکنی براش
نامجون:سعی میکنه آرومت کنه و میره کمپانی و دعوا میکنه

جین:چی؟ ینی مای بچه داشتیم که پی دی نسم سقطش کرد؟(شکه،بغز)
ا.ت:ا.آره جین آزوم باش
جین:چطوری آروم باشم آخه

جیهوپ:آروم باش سانشاینم خب همچی درست میشه ما میتونیم دوباره هم بچه دار بشیم خب؟(بغض،و میره خشتک پی دی نیم رو میکشه رو سرش)

شوگا:عب ندای چاگیا بیا بغل خودم بخاب شب پنج قلو میکارم تو شکمت(😂)

جیمین:با بادیگارد هاش میوفته به جون پی دی نیم

تهیونگ:عشقم بیا تهیونگ رو بقل کن من برم تا کمپانی و بیام
ا.ت:هق باشه هق🤧
تهیونگ میره کمپانی و دعوا میکنه و بایه صورت خونی برمیگرده خونه

کوک:مثل جیهوپ(کمبود جمله آیااا🤦‍♀)

(امید وارم خوشتون اومده باشه)
(جهت درخاستی های قشنگتون)
https://daigo.ir/secret/4304650646