و تازه تو هیچ وقت ما را پایین نگیر طلا وقتی بدست می آید ک
و تازه تو هیچ وقت ما را پایین نگیر طلا وقتی بدست می آید که زردیش از خاک پیدا شود نه از درخت این روی ثابت است...
و تازه اینکه بدیهی است تقوا الهی با پرهیز از بدی ها صورت می گیرد و پس این است که بدانید که برای دوری از بدی ها باید دانست که بدضعیف خود از خوب درملاک انسانی درروال تکلیف آن است پس این بدضعیف همان دنیا است که اگر بگیرند دنیا را از مسلمان گرفته اند که همین باعث می شود دست عملا بسته شود که اصلا از درست بودن نیست این دست عملا باز باشد تا بتواند بدضعیف برقرار باشد تا بتواند خوب درملاک انسانی برقرار باشد و بدضعیف نیست مگر هرچه برای انسان خوب برای ذات خدا بد است مثلا مال حلال برای انسان خوب است اما مال برای ذات خدا بد است چون خدا فاقد مال است اما بدمعمول و بدقوی فرق دارد آن همچون مال حرام است و مال ذره ای حرام خود دربدضعیف نیست بلکه دربدمعمول است می باشد و تازه بسیار اندکی یا بدضعیف دربدضعیف آنهم برای معدود لله برقرار است که تعدادش اقلیت شدید اما برخورد به شدت دست عملا است چون بدضعیف دودسته می شود مجازاتی و رحمتی همانا مجازاتی خود دوبخش است که یک بخش برای دشمن انسانی و بخش دیگر برای دشمن خدا که هرچند انسانی خرابکار نباشد اما همانا منافق و کافر حامی (منافق) یا سه شرط که مبنا عشقی داشتن متاثرگری می باشد و تازه اینکه این سخترین برخورد اسلام است که سخت تر از این ندارد بقیه مجازات ها بهتر است و ناخوش تر از این دراسلام موجود نیست که معدود لله را می کشد اما دقیق و قاطع هرچند اندک اما مهم است و تازه اینکه همانا حتی قتل دراسلام مورد بخشش است لااقل مورد قتل قاتل است چنین است که معدود لله هم بخشش است اگر از سه شرط خود کنار بگذارد اما وقتی کنار نمی گذارد بخشش درکار نیست و مثل سلمان رشدی حکم امام خمینی (ره) صادر برایشان می شوند چنین است که همانا دزد هم دوازده شرط براساس حکم تشیع دارد و . . . می باشد وگرنه چنین نیست اگر معدود لله کمرنگ بکنید انگار این کتاب اصلاح طلب و خوش خواه با درحساب ملاک است می باشد وگرنه معدود لله حکم مشترک دین و امام خمینی (ره) است نمی توان چشم پوشی کرد و آن را باید داشت و باید حکم باشد هیچ خشونتی مطرح نشد مگر اینکه یا به منظور برخورد با رباخواری می رسد یا به منظور برخورد با معدود لله می رسد می باشد وگرنه این خشن مقدس است و لازم بوده است می باشد و تازه اینکه صلح مقدس یا صلح معتدل (نه متعدل صلح بدون پشتوانه ی صلح معتدل) همانا درمورد این باید گفت مثبت را فقط شرح کرد چون چهره ی خشن مقدس اسلام شرحش تمام شد تلخ صورت دین اول گفته شد تا شیرینی صلح به زبانتان بنشیند چنین است که همانا بشنوید که از اینجا فقط از اهل مهدی "فقط" بحث باید کرد و دید مثبت را ۷۵% فقط گرفت : (شان گفته نشود خودتان بدانید) و تازه دراحترام بزرگ تر دیگری باشد احترام بگذارید اما او هم مقداری احترام به کوچک تر بگذارد و تازه عشق مقدس است و عشق مداری است و به خلاقیت کودکان و خردسالان رسیدگی شود و تازه اینکه همانا احترام به دوکس لازم است پیران و کودکان است و از پیران تجربه بیاموز و از کودکان دوستی و جوانان برای اقدام و کار است و تازه اینکه درمورد جنگل بگویم می خواهیم زندگی همچون پر نور باشد و حفظ منابع طبیعی را بکنیم و تازه حفظ یاد شهدا مهم است و این را از یاد نبرید چون آنان بوده اند که ما بوده ایم می باشد و تازه اینکه هر ثانیه دردنیا جنگلی به اندازه ی زمین بزرگ آتش می گیرد می باشد و تازه اینکه وحدت همیشه نگه داریم و چون تفاهم با دیگر انقلابیان نگه نداریم دست شیطان درکار است و تازه اینکه مردمسالاری را با مبنا اسلامی و ولایت داشته باشید و این مردمسالاری که با مبنا اسلامی و ولایت باشد همانا بهترین یا خداپسندانه مردمسالاری است و این مردمسالاری هدایت الهی است و دست شیطان همانا دشمنی که نفس اماره خود من است که باید جلوی آن بایستم و به نفس لوامه (نفس خیر) برود که این نفس مقبول درروال تکلیف است باید بله بگویم می باشد و بدانید که راهکارش تقدیم قلب به باور یا ایمان و تقوا (و عمل صالح) می باشد. و تازه شعار ولایت لبیک امام و لبیک رهبری می باشد. و تازه اینکه دانسته حضرت مهدی (عج) پس از این کتاب از علم کلام جدید (علم عقلی دین اسلام که متقابل با علم روز نیز باشد) بهره می گیرد اما هرگز علم کلام جدید را ذره ای ارجعیت نمی دهد چون این کتاب خود از علم کلام بعضی جا ها بهره برده است البته دوره پس از ظهور به چهار دوره تقسیم می شود دوره ی آموزش (اصولی) دین به بشریت (تنها آخرت) و تبلیغ و دوره ی آموزش اخلاقیات به بشریت و دوره ی آموزش خوداکتفایی (خودسازی) و استقلال و دوره ی آموزش عملگرایی و تکاپو و جنبش و دنیا درراه آخرت است دردوره ی اول کتاب من مطرح می شود و گفته می شود یک دور الی
و تازه اینکه بدیهی است تقوا الهی با پرهیز از بدی ها صورت می گیرد و پس این است که بدانید که برای دوری از بدی ها باید دانست که بدضعیف خود از خوب درملاک انسانی درروال تکلیف آن است پس این بدضعیف همان دنیا است که اگر بگیرند دنیا را از مسلمان گرفته اند که همین باعث می شود دست عملا بسته شود که اصلا از درست بودن نیست این دست عملا باز باشد تا بتواند بدضعیف برقرار باشد تا بتواند خوب درملاک انسانی برقرار باشد و بدضعیف نیست مگر هرچه برای انسان خوب برای ذات خدا بد است مثلا مال حلال برای انسان خوب است اما مال برای ذات خدا بد است چون خدا فاقد مال است اما بدمعمول و بدقوی فرق دارد آن همچون مال حرام است و مال ذره ای حرام خود دربدضعیف نیست بلکه دربدمعمول است می باشد و تازه بسیار اندکی یا بدضعیف دربدضعیف آنهم برای معدود لله برقرار است که تعدادش اقلیت شدید اما برخورد به شدت دست عملا است چون بدضعیف دودسته می شود مجازاتی و رحمتی همانا مجازاتی خود دوبخش است که یک بخش برای دشمن انسانی و بخش دیگر برای دشمن خدا که هرچند انسانی خرابکار نباشد اما همانا منافق و کافر حامی (منافق) یا سه شرط که مبنا عشقی داشتن متاثرگری می باشد و تازه اینکه این سخترین برخورد اسلام است که سخت تر از این ندارد بقیه مجازات ها بهتر است و ناخوش تر از این دراسلام موجود نیست که معدود لله را می کشد اما دقیق و قاطع هرچند اندک اما مهم است و تازه اینکه همانا حتی قتل دراسلام مورد بخشش است لااقل مورد قتل قاتل است چنین است که معدود لله هم بخشش است اگر از سه شرط خود کنار بگذارد اما وقتی کنار نمی گذارد بخشش درکار نیست و مثل سلمان رشدی حکم امام خمینی (ره) صادر برایشان می شوند چنین است که همانا دزد هم دوازده شرط براساس حکم تشیع دارد و . . . می باشد وگرنه چنین نیست اگر معدود لله کمرنگ بکنید انگار این کتاب اصلاح طلب و خوش خواه با درحساب ملاک است می باشد وگرنه معدود لله حکم مشترک دین و امام خمینی (ره) است نمی توان چشم پوشی کرد و آن را باید داشت و باید حکم باشد هیچ خشونتی مطرح نشد مگر اینکه یا به منظور برخورد با رباخواری می رسد یا به منظور برخورد با معدود لله می رسد می باشد وگرنه این خشن مقدس است و لازم بوده است می باشد و تازه اینکه صلح مقدس یا صلح معتدل (نه متعدل صلح بدون پشتوانه ی صلح معتدل) همانا درمورد این باید گفت مثبت را فقط شرح کرد چون چهره ی خشن مقدس اسلام شرحش تمام شد تلخ صورت دین اول گفته شد تا شیرینی صلح به زبانتان بنشیند چنین است که همانا بشنوید که از اینجا فقط از اهل مهدی "فقط" بحث باید کرد و دید مثبت را ۷۵% فقط گرفت : (شان گفته نشود خودتان بدانید) و تازه دراحترام بزرگ تر دیگری باشد احترام بگذارید اما او هم مقداری احترام به کوچک تر بگذارد و تازه عشق مقدس است و عشق مداری است و به خلاقیت کودکان و خردسالان رسیدگی شود و تازه اینکه همانا احترام به دوکس لازم است پیران و کودکان است و از پیران تجربه بیاموز و از کودکان دوستی و جوانان برای اقدام و کار است و تازه اینکه درمورد جنگل بگویم می خواهیم زندگی همچون پر نور باشد و حفظ منابع طبیعی را بکنیم و تازه حفظ یاد شهدا مهم است و این را از یاد نبرید چون آنان بوده اند که ما بوده ایم می باشد و تازه اینکه هر ثانیه دردنیا جنگلی به اندازه ی زمین بزرگ آتش می گیرد می باشد و تازه اینکه وحدت همیشه نگه داریم و چون تفاهم با دیگر انقلابیان نگه نداریم دست شیطان درکار است و تازه اینکه مردمسالاری را با مبنا اسلامی و ولایت داشته باشید و این مردمسالاری که با مبنا اسلامی و ولایت باشد همانا بهترین یا خداپسندانه مردمسالاری است و این مردمسالاری هدایت الهی است و دست شیطان همانا دشمنی که نفس اماره خود من است که باید جلوی آن بایستم و به نفس لوامه (نفس خیر) برود که این نفس مقبول درروال تکلیف است باید بله بگویم می باشد و بدانید که راهکارش تقدیم قلب به باور یا ایمان و تقوا (و عمل صالح) می باشد. و تازه شعار ولایت لبیک امام و لبیک رهبری می باشد. و تازه اینکه دانسته حضرت مهدی (عج) پس از این کتاب از علم کلام جدید (علم عقلی دین اسلام که متقابل با علم روز نیز باشد) بهره می گیرد اما هرگز علم کلام جدید را ذره ای ارجعیت نمی دهد چون این کتاب خود از علم کلام بعضی جا ها بهره برده است البته دوره پس از ظهور به چهار دوره تقسیم می شود دوره ی آموزش (اصولی) دین به بشریت (تنها آخرت) و تبلیغ و دوره ی آموزش اخلاقیات به بشریت و دوره ی آموزش خوداکتفایی (خودسازی) و استقلال و دوره ی آموزش عملگرایی و تکاپو و جنبش و دنیا درراه آخرت است دردوره ی اول کتاب من مطرح می شود و گفته می شود یک دور الی
۱۴۵.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.