تنها تر از مترسک
تنها تر از مترسک
دیده بودی من همان مترسکم که دائم ایستاده و چشم به راه امدنت هستم
من همان مترسکم که وقتی هوای مزرعه ام تاریک میشه من هنوز دلم روشن تا تو بیای شبارو دقیقه دقیقه میشمارم تا روز شود گونجیشک کم
تا صب شودتا تو بیای
........اماچاره چه یابم که ازم فرار میکنی گر این انتخاب توست من همدل به شبم میسپارم تا کسی نه ببیند مرده ام نه کسی بداند عاشقم
«مترسک ناز میکند .....
گنجیشککم اواز میخواند بدون اینکه به من نگاه کند و من سکوت میکنم
این مزرعه خانه ی من است
خشک وبی جان..»
دیده بودی من همان مترسکم که دائم ایستاده و چشم به راه امدنت هستم
من همان مترسکم که وقتی هوای مزرعه ام تاریک میشه من هنوز دلم روشن تا تو بیای شبارو دقیقه دقیقه میشمارم تا روز شود گونجیشک کم
تا صب شودتا تو بیای
........اماچاره چه یابم که ازم فرار میکنی گر این انتخاب توست من همدل به شبم میسپارم تا کسی نه ببیند مرده ام نه کسی بداند عاشقم
«مترسک ناز میکند .....
گنجیشککم اواز میخواند بدون اینکه به من نگاه کند و من سکوت میکنم
این مزرعه خانه ی من است
خشک وبی جان..»
۲.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.