يک روز مرگ را مثل روسري حرير آبي ام بر سر ميکنم و تو ميخندي و ميگويي: چقدر مردن به تو مي آيد...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.